کتابستان اراک

فروشگاه کتاب کتابستان شعبه اراک

کتابستان اراک

فروشگاه کتاب کتابستان شعبه اراک

کتابستان اراک

تشنه ی کتاب که بودم ، وقتی در شهر می گشتم، با چراغ بودم یا بی چراغ ، جایی را نمی یافتم که سیرابم کنند.

اما یکسالی می شود که دوستان ، دور هم جمع شدند و سقاخانه بنا کردند و تشنگان را آب می نوشانند.

"کتابستان اراک" ، سقاخانه است. سقاخانه ای که با همت بنا شد و با تلاش به راهش ادامه میدهد.

سقاخانه ، "کتابستان اراک" است که مامن اهالی فرهنگ و ادب و هنر است.

هرگاه تشنه شدی یا خسته بودی و دنبال مامن می گشتی، به سقاخانه ی "کتابستان" سری بزن.

یاعلی

::
آدرس: اراک، خیابان خرّم، جنب هتل زاگرس

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندها

۱۲۳ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

۱۷
مهر

خواستم مطلب جدید بذارم دیدم که نسبت به نوشته استاد میرشکاک در مورد جعفریان کم لطفی شده.

اگر وقت کردید یه بار دیگه بحونیدش که چیز عجیبی ست:

محمد حسین جعفریان

یاعلی

  • محمد گازرانی
۰۹
مهر

الحمدلله علمای ما علمای شعر دوستی هستند، برخلاف قرون گذشته که شاعران یا تبعید می شدند یا اعدام!

روزی درس تفسیر استاد جوادی آملی بودم که ایشان شدیدا به یادگیری ادبیات فارسی سفارش کردند و آن را برای هر طلبه ای ضروری دانستند.

امروز هم مطلبی از ایشان دیدم که به دلم نشست ، تقدیم شما:

  • محمد گازرانی
۰۹
مهر

جعفریان را قبلا خدمتتان معرفی کرده ام، استاد میرشکاک را هم. و این دو هر کدام انسان های عجیبی هستند که اگر یک بار توفیق زیارتشان را درک کرده باشی تا مدت ها نمی توانی شخصیتشان را درک کنی.

حالا سیدِ میرشکاک، حسین جعفریان را روایت می کند.

  • محمد گازرانی
۲۸
شهریور

خاطراتم میان یک خانه

برج بی روح تازه ای می شد

دل من بود آنچه میبردند

پاره های قراضه ای می شد


شهر ها رو به رشد بودند و

دل ما نیز روبه ویرانی

دل ما گشت غارت دزدان

دیو و انگشتر سلیمانی


بچه بودم هنوز یادم هست

خانه ای بود بین باغی که...

جای جایش پر از محبت بود

آه آن خانه و اتاقی که ...


عصرها عطر یاس می پیچید

بوی جاروی خیس روی غبار

مادرم بعد سفره می انداخت:

آی مهدی پنیر را تو بیار


همه ی خانه دور هم بودند

چای و نان و پنیر می خوردند

همه باهم کنار یک سفره

لذتی بی شمار می بردند

***

و کنون بعدسال ها امروز

روی ایوان برج می گویم :

حسرت سفره های نان و پنیر

حسرت خاک و آب و جارویم


مهدی کازرانی

  • محمد گازرانی
۱۶
شهریور

ری زاده ایم و مزرعه سبز گندمیم

هر صبح با حسین شما در تکلمیم

ما شیعه ولایت مولا، نسب نسب

سلمان پابرهنه ای از نسل چندمیم


  • محمد گازرانی
۱۴
شهریور

کنار دست ما کشور عزیزی است که سال هاست در مقابل هجوم بیگانه قد خم نکرده و ذلیل نشده است. روس و طالبان و امریکا و... را از خود رانده است و سال هاست که مردمش در سختی و خاک و خون زندگی می کنند، و تنها کاری که ما در قبال این همسایه ی عزیز کرده ایم ، پناه دادن به درمانده ترین های آن ها بوده است اما با منت!

انگار یادمان رفته است که اصلا بین ما مرزی نبود ، ایران همان افغانستان بود و افغانستان همان ایران! واین مرزِ جدایی انداز کار انگلیس بود! دین وزبان و مذهبمان یکی است و از یک فرهنگیم ، فرهنگی که از همان سو تولید می شد و به سایر نقاط ایران پهناور می رسید ، خیلی از ادبا و دانشمندان و شاعرانی که الان منِ ایرانی به آنها افتخار می کنم از همین افغانستانِ مظلوم برخاسته اند.

امروز میخواهم چند کتاب در حوزه ی افغانستان برایتان معرفی کنم:

اولین کتاب از رضای امیرخانی است که محبوب کتابستانی هاست : جانستان کابلستان

  • محمد گازرانی
۲۶
مرداد

سالروز تخریب بقیع تسلیت باد 


               بقیع

نا جوانمردان از اینجا صحن را برداشتند

کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند


زائری آمد کنار قبر آقایش نشست

با کتک او را ز قبرمجتبی برداشتند

یوم الهدم

  • محمد گازرانی
۲۳
مرداد

حمید رضا شکارسری از کهنه کارهای شعر سپید انقلاب و دفاع مقدس است ، با اینکه اصلا از شعر سپید خوشم نمی آید اما انصافا این شعر ها چیز دیگری هستند

  • محمد گازرانی
۱۵
مرداد

وقتی که دانه بودونبود کبوتر است

باب‌الجواد راه ورود کبوتر است

از دست صاحبان کرم می‌چکد هنوز

گندم! همان که شرط وجود کبوتر است

  • محمد گازرانی
۱۵
مرداد

محمد حسین مرادی را که معرف حضورتان هست ، صاحب وبلاگ "اسراب" . برایمان پیام داد که به سایت "چند پیکسل کتاب" سر بزنیم ، نیم نگاهی به سایت انداختم و عاشقش شدم: " عشق در یک نگاه" !

شما هم خوشتان می آید...


  • محمد گازرانی
۱۴
مرداد

 خنده‌های فالش(مجموعه شعر طنز)

)خنده های فالش

سعید سلیمان‌پور ارومی

دور تو بگردم هسته  

خواندن یک صفحه از‌‌ یک کتاب را می‌توان چند گونه تعبیرکرد؛ چیدن شاخه گلی از یک باغ، چشیدن جرعه‌ای از اکسیر دانایی، لحظه‌ای همدلی با اهل دل، استشمام رایحه‌ای ناب، توصیه یک دوست برای دوستی با دوستی مهربان و...

جان به قربان انرژی تو کردم هسته 
تا شوم ذرّه و دور تو بگردم هسته 
...
  • محمد گازرانی
۰۵
مرداد
نمونه خط خدا را که دیده است؟ کجاست؟
علی قشنگ ترین دست خط دست خداست

"محسن عرب خالقی"
  • محمد گازرانی
۰۵
مرداد
شاعری که برای اهل بیت در سبک هندی شعر می گوید و یک کتاب نثر هم به نام آقیانوس آلام در انتشارات نیستان چاپ کرده است ، که ما هم دفتر ها شعرش را داریم و هم اقیانوس آلامش را ، خیلی از شعر هایی را که حاج منصور می خواند ، او سروده است و تخلصش "معنی" است، در اینجا مدحی از مولا امیر المومنین را از او می آورم:

                            در معرکه چو تیغ کجت گشت سر فروش     تیغ تو خورد و خداوند گفت نوش

مرد جدال هستی و در زهد سخت کوش     تیر از نماز نافله ات می رود ز هوش

ناز طبیب می کشد این تیر زار را
  • محمد گازرانی