کتابستان اراک

فروشگاه کتاب کتابستان شعبه اراک

کتابستان اراک

فروشگاه کتاب کتابستان شعبه اراک

کتابستان اراک

تشنه ی کتاب که بودم ، وقتی در شهر می گشتم، با چراغ بودم یا بی چراغ ، جایی را نمی یافتم که سیرابم کنند.

اما یکسالی می شود که دوستان ، دور هم جمع شدند و سقاخانه بنا کردند و تشنگان را آب می نوشانند.

"کتابستان اراک" ، سقاخانه است. سقاخانه ای که با همت بنا شد و با تلاش به راهش ادامه میدهد.

سقاخانه ، "کتابستان اراک" است که مامن اهالی فرهنگ و ادب و هنر است.

هرگاه تشنه شدی یا خسته بودی و دنبال مامن می گشتی، به سقاخانه ی "کتابستان" سری بزن.

یاعلی

::
آدرس: اراک، خیابان خرّم، جنب هتل زاگرس

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندها

۷ مطلب با موضوع «کتابستان» ثبت شده است

۲۶
شهریور

زین پس دوستان عزیز و عزیزان کتاب دوست می توانند «کتابستان اراک» را علاوه بر وبلاگ حاضر و صفحه فیسبوک، در اینستاگرام هم دنبال کنند:

کتابستان در اینستاگرام

  • سیدمسعود طباطبائی
۳۱
خرداد


مرد رویاها

  • محمد گازرانی
۲۰
اسفند

دیشب به تقلید و تحت تاثیر کاریکلماتورهای پرویز شاپور ، در موضوع کتاب دست به قلم شدم شما قضاوت کنید چطور از آب درآمده؟

  • در سال جدید دوشاخ مغزم را در پریز کتاب فرو خواهم کرد.سالهاست که شارژ مغزم تمام شده است.
  • کاش آدم ها به اندازه ی موریانه ها کتاب می خوردند!
  • نوروز، تنها در کنار "یار مهربان" صفا دارد.
  • هر وقت کتاب میخوانم مغزم شارژ می شود.
  • در تعطیلات نوروز به هیچ وجه کتاب "بخوانید" !!!
  • کتاب های کتابستان دارند خاک می خورند. میترسم سوء تغذیه داشته باشند.

یاعلی

  • محمد گازرانی
۲۰
شهریور

اوایل سال 66 پس از شهادت تعدادی از همکارانمان با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دیدار داشتیم. ایشان در این دیدار خصوصی حدود یک ساعت درباره‌ی برنامه‌ی روایت فتح صحبت کردند و بیش از هر چیز روی متن برنامه‌ها تأکید فرمودند. بعد از ما پرسیدند: «نویسنده‌ی این برنامه کیست؟»

شهید فرهنگ

  • محمد گازرانی
۰۵
مرداد

سال 86 وقتی وارد دانشگاه شدم ، فکر می کردم دانشگاه باید جایی باشد برای اینکه خستگی کنکور از تنم در بیاید و  بتوانم همه ی کتابهایی را که خواندنشان برایم عقده شده بود را بخوانم، اما اینها همه توهم بود ، دانشگاه ما جایی بود که باید از 8 صبح کلاس می رفتی تا 9 شب! بعد هم تازه کلاس های حل تمرین شروع می شد و مباحثه های مختلف! پس خیلی عادی بود که همان دو ، سه هفته اول از هر چه کلاس و درس و استاد است زده شوی ، اما چهارشنبه بعد از ظهر ، آخرین کلاس هفته رنگ و بویی دیگر داشت با اینکه درستش این بود که آخرین کلاس خسته ترین کلاس باشد اما اینگونه نبود ، کلاس ادبیاتی که با "فاضل نظری" داشتیم.

تنها کلاسی که هیچ گاه غیبت نکردم ، تنها کلاسی که هیچگاه وسطش به سرم نزد که بپیچانمش ، تنها کلاسی که در آن صفا می کردم ، تنها کلاسی که برای استادش دلم تنگ می شد ، تنها کلاسی که ... .

وقتی به مهدی ، برادر کوچکم ، می گفتم کلاسهای فاضل به جای ادبیات ، سراسرش اخلاق بود ، درست درک نمی کرد چه می گویم اما دیروز بعد از جلسه می گفت : این مرد چقدر ظرایف اخلاقی بلد بود.

  • محمد گازرانی
۲۹
تیر

از آن روزی که سه گانه ی فاضل، چهارگانه شد ، حساب دیگری روی او باز می شود، اما متاسفانه بارها با مشتریان اهل شعری برخورد داشته ام که از کتاب چهارم فاضل بی خبر بوده اند!

"ضد" کتاب چهارم فاضل نظری است که باز هم غزل است ، غزل های عاشقانه ، که مثل همیشه چند کار آیینی هم کار را زینت داده اند.

هم اکنون در کتابستان می توانید ، از اشعار فاضل نظری چهار کتاب "اقلیت" ، " گریه های امپراتور" ، " آن ها" و "ضد" را تهیه کنید ، این چهار گانه مربوط به انتشارات سوره مهر است ، اما نشر مروارید هم پا در کفششان کرد و کتاب "گزینه اشعار فاضل نظری" را چاپ کرد.

در مجموع پنج کتاب از اشعار فاضل در بازار نشر موجود است که هر پنج تای آن را در کتابستان می توانید تهیه کنید ، شعر زیر از کتاب ضد است:

  • محمد گازرانی
۲۱
تیر

خواص بی خواص

همیشه ی تاریخ بوده اند کسانی که کارشان خیلی درست بوده و اهل علم و فضل و هوش و دارایی و مال و منصب بودند ، اما آن وقتی که باید کاری می کردند کارستان، لرزیدند و لغزیدند و جا زدند.

در تارخ اسلام هم از این افراد کم نداشته ایم ، همین ها هم باعث شدند که فقط بعد از 50 سال که از شهادت پیامبر اعظم گذشت ، امت همین پیامبر جمع شدند و نوه ی ایشان را با فجیع ترین وضع به قتل رساندند:

  • محمد گازرانی