خندههای فالش(مجموعه شعر طنز)
دوشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۰۳ ب.ظ
خندههای فالش(مجموعه شعر طنز)
سعید سلیمانپور ارومی
دور تو بگردم هستهخواندن یک صفحه از یک کتاب را میتوان چند گونه تعبیرکرد؛ چیدن شاخه گلی از یک باغ، چشیدن جرعهای از اکسیر دانایی، لحظهای همدلی با اهل دل، استشمام رایحهای ناب، توصیه یک دوست برای دوستی با دوستی مهربان و...
جان به قربان انرژی تو کردم هسته
تا شوم ذرّه و دور تو بگردم هسته
...
رونوشتی شده از کیک غنیسازی تو
در فراقت بنگر این رخ زردم هسته
دم به دم ورد زبانم شدی و افزونتر
یادت آرامش جانم شده هر دم هسته
نفت یا گاز مرا نیست، دمت گرم! بیا
تو مگر گرمکنی خانه سردم هسته
یعنی ای درد و بلایت به سرم، مرحمتی
مرهمی باش و بخور باز به دردم هسته
خواهش من ز تو عمریست که صلحآمیز است
چون عمو سام نه دنبال نَبَردم هسته
مرد میدانم و پا پس نکشم از میدان
دست بردارم اگر از تو، نه مَردَم هسته
با تو تا قله توفیق به سر خواهم رفت
جان تو، بنده خودم کوهنوردم هسته
عمر من طی شده در طرح غنی سازی طنز
نرسیده است نطنز تو به گردم هسته
چشم بد دور، ببین بنده ز طبع اتمی
تو این شعر انرژیک چه کردم هسته!
__________________________
الهی به مردان در خانهات
به آن زن ذلیلان فرزانهات
به آنان که با امر «روحی فداک»
نشینند و سبزی نمایند پاک
به آن گرد گیران ایام عید
وانت بار خانم به وقت خرید
به آن شیرمردان با پیشبند
که در شستن ظرف به تاب و تبند
به آنان که در بچهداری تکاند
یلان عوض کردن پوشکاند
به آنان که با ذوق و شوق تمام
به مادر زن خود گویند: مام
به آنان که دامن رفو میکنند
ز بعد روفویش اتو میکنند
به آنان که درگیر سوزن نخاند
گرفتار پخت و پز و مطبخاند
به آن قرمه سبزیپزان قَدَر
به آن مادران به ظاهر پدر
که ما را بر این عهد کن استوار
از این زن ذلیلی مکن برکنار
به زیذی جماعت نما لطف خاص
نفرما از این یوغ ما را خلاص
http://pixelbook.ir/
در ضمن مطالبت را می خوانم پیوسته خیلی خوب است