کتابستان اراک

فروشگاه کتاب کتابستان شعبه اراک

کتابستان اراک

فروشگاه کتاب کتابستان شعبه اراک

کتابستان اراک

تشنه ی کتاب که بودم ، وقتی در شهر می گشتم، با چراغ بودم یا بی چراغ ، جایی را نمی یافتم که سیرابم کنند.

اما یکسالی می شود که دوستان ، دور هم جمع شدند و سقاخانه بنا کردند و تشنگان را آب می نوشانند.

"کتابستان اراک" ، سقاخانه است. سقاخانه ای که با همت بنا شد و با تلاش به راهش ادامه میدهد.

سقاخانه ، "کتابستان اراک" است که مامن اهالی فرهنگ و ادب و هنر است.

هرگاه تشنه شدی یا خسته بودی و دنبال مامن می گشتی، به سقاخانه ی "کتابستان" سری بزن.

یاعلی

::
آدرس: اراک، خیابان خرّم، جنب هتل زاگرس

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندها

۲۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

۲۵
بهمن

گل زشبنم نتوانست عرق کردن خشک

بس که در کوی تو بازار تماشا گرم است

  • محمد گازرانی
۲۱
بهمن

دیشب جشن جالبی توی دانشگاه برقرار بود که استاد ناصر فیض و جناب مهدی نژاد جالب ترش هم کردند!
مهدی نژاد مجموعه ی " الا دختر..."ش را خواند و فیض که املتش دسته دارد از روی "فیض بوک"ش دوباره حالی به "علیرضا قزوه" داد!
امید مهدی نژاد از ابتدا تا انتها ی مجلس حتی لبخند هم نزد! علت را که پرسیدم، فرمود: "من بیشتر میریزم توی خودم!"

  • محمد گازرانی
۲۱
بهمن

تک بیتی زیبا از یک غزل عالی از یک شاعر درجه یک
تقدیم به حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها از حمیدرضا برقعی:

شاعری در قطار قم-مشهد چای میخورد و زیر لب میگفت:

شک ندارم که زندگی یعنی طعم سوهان و زعفران، بانو!


  • محمد گازرانی
۲۱
بهمن


نیست جای خواب آسایش گذر گاه جهان

تا به کی سازی به پهلو بستر بیگانه گرم

  • محمد گازرانی
۱۷
بهمن

باغ از بنفشه،صفحه رخسار یوسف است

گردیده از طپانچه ی اخوان کبود رنگ


طپانچه یعنی سیلی به گوش کسی زدن


  • محمد گازرانی
۱۷
بهمن

شاید خیلی ها اصلا ندانند غزلداستان چیه؟

این کتاب رو بخونن تا بفهمن غزلداستان چیه:

  • محمد گازرانی
۱۷
بهمن


  • محمد گازرانی
۱۷
بهمن

اونهایی که با رباعی صفا می کنند و دوست دارن گاهی اوقات با پیامکی حال و هوای رفقاشون رو عوض کنن حتما با رباعی های میلاد عرفان پور آشنایی دارن خواستم مژده بدم که مجموعه ای دیگر از رباعی های او در راه ست.

بعد از کتابهای "پاییز بهاریست که عاشق شده است" ، "از شرم برادرم" ، "پادشهر" ، "جشن فراموشی ها".

دوبیتی زیر را از میلاد انتخاب کردم برای حال و هوای این روزها:

مراعات پر و بالت نکردیم

نظر بر لطف هر سالت نکردیم

سلام تازه ات از چیست ای برف!

مگر صدبار پامالت نکردیم؟

.

یاعلی

  • محمد گازرانی
۱۶
بهمن

بدار عزت موی سفید پیران را

ز جای خویش به تعظیم صبحدم برخیز

  • محمد گازرانی
۱۵
بهمن

از درون تو بود تیره جهان چون دوزخ

دل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت

  • محمد گازرانی
۱۴
بهمن


لب پیاله نمی آید از نشاط به هم

زمین میکده خوش خاک بی غمی دارد

  • محمد گازرانی
۱۳
بهمن

صائب این پنبه آسودگی از گوش بر آر

اگر از ما هوس ناله شنیدن داری


راستش من وقتی این بیت رو خوندم یاد این کلام غریبانه حضرت ارباب افتادم برای همین اسمش رو گذاشتم "هل من ناصر ینصرنی"

اگه نظر دیگه ای دارید بنویسید


  • محمد گازرانی
۱۲
بهمن

زلعل آبدارش دست و پا گم میکنم صائب

اگرچه دارم آن جرأت که بر دریا توانم زد

  • محمد گازرانی