کتابستان اراک

فروشگاه کتاب کتابستان شعبه اراک

کتابستان اراک

فروشگاه کتاب کتابستان شعبه اراک

کتابستان اراک

تشنه ی کتاب که بودم ، وقتی در شهر می گشتم، با چراغ بودم یا بی چراغ ، جایی را نمی یافتم که سیرابم کنند.

اما یکسالی می شود که دوستان ، دور هم جمع شدند و سقاخانه بنا کردند و تشنگان را آب می نوشانند.

"کتابستان اراک" ، سقاخانه است. سقاخانه ای که با همت بنا شد و با تلاش به راهش ادامه میدهد.

سقاخانه ، "کتابستان اراک" است که مامن اهالی فرهنگ و ادب و هنر است.

هرگاه تشنه شدی یا خسته بودی و دنبال مامن می گشتی، به سقاخانه ی "کتابستان" سری بزن.

یاعلی

::
آدرس: اراک، خیابان خرّم، جنب هتل زاگرس

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندها

حسرت سفره های نان و پنیر....

پنجشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۲، ۰۴:۳۰ ب.ظ

خاطراتم میان یک خانه

برج بی روح تازه ای می شد

دل من بود آنچه میبردند

پاره های قراضه ای می شد


شهر ها رو به رشد بودند و

دل ما نیز روبه ویرانی

دل ما گشت غارت دزدان

دیو و انگشتر سلیمانی


بچه بودم هنوز یادم هست

خانه ای بود بین باغی که...

جای جایش پر از محبت بود

آه آن خانه و اتاقی که ...


عصرها عطر یاس می پیچید

بوی جاروی خیس روی غبار

مادرم بعد سفره می انداخت:

آی مهدی پنیر را تو بیار


همه ی خانه دور هم بودند

چای و نان و پنیر می خوردند

همه باهم کنار یک سفره

لذتی بی شمار می بردند

***

و کنون بعدسال ها امروز

روی ایوان برج می گویم :

حسرت سفره های نان و پنیر

حسرت خاک و آب و جارویم


مهدی کازرانی

  • محمد گازرانی

حیران

نظرات  (۱)

سلام علیکم
زیبا بود ... دست شما درست
یاعلی
پاسخ:
چاکریم
یاعلی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی