دوستی، با عنوان "نویسنده جوان" در بخش پیام های خصوصی وبلاگ برایمان کامنت گذاشته است که:
"سلام و درود
دوستی، با عنوان "نویسنده جوان" در بخش پیام های خصوصی وبلاگ برایمان کامنت گذاشته است که:
"سلام و درود
تازگی کتابی به دستم رسیده به نام «شاهکارهای صائب و کلیم» از جناب «مهدی سهیلی» که نشر «سنایی» آن را چاپ کرده است. نمیدانم هنوز چاپ میشود یا نه؛ ویژگی کتاب اینست که فقط تک بیت های این دو شاعر بزرگ در آن نیست بلکه در بعضی موارد قسمتی از یک غزل یا تمام آن انتخاب شده است؛ من تا به حال از کلیم جز چند بیت نخوانده بودم اما از طریق این کتاب با کلیم هم آشنا شدم احساس میکنم کلیم در بعضی غزلیات حتی از صائب هم موفق تر است انشالله اگر عمری باشد از این به بعد از کلیم هم بیت هایی روی وبلاگ خواهم گذاشت.
می توان گفت استاد قهرمان یکی از قهرمانان شعر سبک هندی بودند که متأسفانه سال گذشته در گذشتند.
ایشان بسیار در جمع آوری اشعار سبک هندی خصوصا صائب تلاش کردند یکی از کتاب های خوب ایشان کتاب "صیادان معنی" است که جمع آوری اشعار تعداد زیادی از شعرای سبک هندی است.
استاد میرشکاک از دوستان صمیمی شهید آوینی، شاعر و نویسنده و پژوهشگر و متفکر دوران ماست که من هیچ یک از استادان خود را به با سوادی ایشان نمی دانم.
کتاب جدبد استاد:
برای اطلاعات بیشتر به لینک شهرستان ادب مراجعه فرمایید
قابل توجه دوستان کتابستانی که به شعر علاقه مندند: طی هفته های اخیر دو کتاب شعر خوب چاپ شد:
۱. کتاب آقای محمد مهدی سیار به نام [رود خوانی] که هم شعر کهنه دارد هم نو شنیدم رهبر انقلاب در مورد این کتاب به آقای سیار فرموده بودند:«کولاک کرده ای!»
۲. کتاب آقای میلاد عرفان پور به نام [ناخوانده] که باز هم رباعی است و مثل همیشه زیبا!
هر دو کتاب را هم انتشارات «شهرستان ادب» چاپ کرده اگر به نمایشگاه سر زدید حتما از این کتاب ها هم بازدید کنید
"کاریکلماتور" یک واژه ی ترکیبی است که احمد شاملو آن را برای جمله های طنز آمیز "پرویز شاپور" وضع کرد.
این جمله های طنز آمیز را می توانید در کتاب "قلبم را با قلبت میزان می کنم" مطالعه فرمایید.
برای نمونه:
افرادی که فکرشان سیاه است مویشان زودتر سفید می شود.
بهار پشت در باغ از سرما سیاه شده بود.
روزگار شب سیاه است.
بدن شب را با چراغ قوه زخمی کردم.
مسیر خورشید تاول می زند.
زبور عسل از مشاهده ی این همه عسل تقلبی انگشت به دهن مانده است.
پرنده سعی می کرد طوری بایستد که لا اقل سایه اش بیرون از قفس بیفتد!
***
این کتاب برای کسانی که اهل نویسندگی و یا شاعری هستند میتواند بسیار مایه ی الهام مفاهیم نو باشد:
خمینی به ما یاد داد که وسط جنگ ، هر روز صبح بلند شویم و دست مان را
بگیریم به زانوی خودمان و بگوییم یا علی...بگوییم یا خدا...بعد رسیدیم به
جایی که صبح به صبح بایستی می گفتیم یا دولت...مثل همین الان که باید برویم
واشنگتون و دفتر حفاظت منافع و بگوییم یا دولت...
آرمیتا نگاهی می کند به تپه های سبز اطراف های-وِی نود و پنج و پوزخند می زند:
خوب توی آمریکا هم که نمی گویند یا علی...نمی گویند یا الله...حتا نمی گویند یا جی زز ! این جا هم صبح به صبح می گویند...
آرمیتا نمی داند در امریکا صبح به صبح چه می گویند.اما حاج مهدی می داند جواب میدهد:
توی امریکا صبح به صبح میگویند یا خودم ! من فکر می کردم یا خودم ، بهتر
باشد از یا دولت یا خودم را یک جورهایی می شد تبدیلش کرد به یا علی...اما
یا دولت با هیچ سریشی نمی چسبد به یا علی...
آرمیتا ساکت می شود.خود حاج مهدی هم.بعد از مدتی حاج مهدی می گوید:
شاید هم اشتباه کرده باشم...دیگر هیچ جا جای ما نیست...ما بی وطن شده ایم خواهر
" بیوتن - رضا امیرخانی - نشر علم"
دیشب جشن جالبی توی دانشگاه برقرار بود که استاد ناصر فیض و جناب مهدی نژاد جالب ترش هم کردند!
مهدی نژاد مجموعه ی " الا دختر..."ش را خواند و فیض که املتش دسته دارد از روی "فیض بوک"ش دوباره حالی به "علیرضا قزوه" داد!
امید مهدی نژاد از ابتدا تا انتها ی مجلس حتی لبخند هم نزد! علت را که پرسیدم، فرمود: "من بیشتر میریزم توی خودم!"
چند صباحی است که به شعر سبک هندی علاقه مند شده ام و کتاب 201 غزل صائب با شرح امیر بانوی فیروز کوهی را می خوانم
بیت هایی که به نظرم خیلی زیباست را هم در یک دفتر می نویسم به فکرم زد که به یاری خدا هرروز یکی از این ابیات را روی وبلاگ بگذارم تا مخاطبین عزیز کتابستان هم استفاده کنند لطفا حتما نظر بدهید که اصلا ادامه بدهیم؟ خوب است؟ بد است؟ شرحش را هم بنویسیم یا نه؟ خلاصه نظرتون رو بگید دیگه در ضمن اگر به شعر علاقه دارید توصیه میکنم حتما این کتاب را بگیرید و بخوانید انتشاراتش هم انتشارات زوار تهرانه
امروز هم با این بیت آغاز می کنم و تقدیم می کنم به صاحب این ایام حضرت حجت(عج):
ندهد فرصت گفتار به محتاج،کریمخیلی ها دهه ی محرم که تموم میشه پیرهن مشکیشون رو در میارن و میذارن کنار و میرن سراغ کار و زندگیشون و انگار هیچ اتفاقی نیفتاده، دیگه کاری با امام حسین ندارن تااااا اربعین!
خواهش بنده از این جور افراد اینه که توی این ایام مطالعات عاشورایی داشته باشن که توی فضای محرم بمونن و اربعین با دل آماده بیاند خدمت امام حسین.
اما یه عده هستن محرم که میرسه زندگیشون زیر و رو میشه و کار و کاسبیشون به هم میریزه خواب و خورشون خراب میشه طوری که انگار عزیزترین کسشون از دنیا رفته.
خواهش بنده از این افرادهم اینه که توی این ایام تا وقت آزاد پیدا کردن برن سراغ کتاب های عاشورایی تا معرفتشون اضافه بشه و سوز اشکشون بیشتر.
البته افراد دیگه ای هم هستن! که بازم خواهشم اینه: توی محرم کتاب عاشورایی بخونن.
اگر اهل مطالعه اید که هیچ ،خودتون می دونید چی بخونید و به راهنمایی حقیر نیازی ندارید اما اگه حال و حوصله ی کتاب خوندنن ندارین کتاب هایی رو دست بگیرین که رگ عاطفتون رو به دست بگیره و کوتاه باشه.
پیشنهاد بنده برای شروع، کتاب "پدر ،عشق ،پسر" سید مهدی شجاعی است.
امتحان کنید اگه ضرر کردید منو تف و نفرین کنین!!!!
یاعلی