کتابستان اراک

فروشگاه کتاب کتابستان شعبه اراک

کتابستان اراک

فروشگاه کتاب کتابستان شعبه اراک

کتابستان اراک

تشنه ی کتاب که بودم ، وقتی در شهر می گشتم، با چراغ بودم یا بی چراغ ، جایی را نمی یافتم که سیرابم کنند.

اما یکسالی می شود که دوستان ، دور هم جمع شدند و سقاخانه بنا کردند و تشنگان را آب می نوشانند.

"کتابستان اراک" ، سقاخانه است. سقاخانه ای که با همت بنا شد و با تلاش به راهش ادامه میدهد.

سقاخانه ، "کتابستان اراک" است که مامن اهالی فرهنگ و ادب و هنر است.

هرگاه تشنه شدی یا خسته بودی و دنبال مامن می گشتی، به سقاخانه ی "کتابستان" سری بزن.

یاعلی

::
آدرس: اراک، خیابان خرّم، جنب هتل زاگرس

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندها

۲۵ مطلب با موضوع «درهم» ثبت شده است

۰۹
مرداد

این شب، از دو شب قبل برتر است و از احادیث متعدد اینگونه احتمال داده می‌شود که شب قدر همین شب است. در روایتی از امام باقر(ع) نقل شده است که مردی در ماه رمضان خدمت رسول خدا (ص) آمد و به آن حضرت عرض کرد: من در بیرون مدینه به سر می‌برم و شتر و گوسفند دارم که نمی‌توانم همه شب در مدینه حاضر شوم. دوست دارم شبی را به من معرفی کنی تا آن شب را به مدینه بیایم و در نماز و عبادت حاضر باشم. حضرت او را به نزد خود فراخواند و به طور در گوشی آن شب را معرفی کرد.

  • محمد گازرانی
۰۵
مرداد

مطالبی رو قبلا روی وبلاگ گذاشته بودم اما با توجه به ایام عید غدیر تکرارشون می کنم:

 

علامه امینی کتاب شریف الغدیر را در حالی جمع آوری کردند که به بیماری جانکاهی دچار بودند، آخر کار هم در اثر همان بیماری رحلت نمودند ، حالا جفا نیست که ما به این کتاب شریف که با آن مشقت جمع آوری شده است بی تفاوت باشیم؟

لازم به ذکر است که علامه برای رسیدن به منابع دست اول از کتب اهل تسنن بار ها به هندوستان سفر می کنند و کتابخانه های آنجا را سرشار از کتب خطی اسلامی ناب می یابند. اما حالا چه بر سر آن کتابخانه ها آمده باشد ، خدا می داند.

در اینجا به ذکر برخی از اوصاف مولا امیر المومنین می پردازم ، تمام این احادیث را علامه از کتب اهل تسنن استخراج کرده اند:

قال رسول الله:

انا الشجره و الفاطمه فرعها و علی لقاحها و الحسن و الحسین ثمرتها و شیعتنا ورقها ....

علی ارحم الناس بالرعیه.

غلی احسن الناس خلقا.

علی اسخ (سخاوتمند ترین) الناس کفا.

علی مفاتیح خزائن رحمه الله.

علی اول من یقرع (در زدن) باب الجنه.

علی ذو قرنی الجنه.

علی عبقری (انسان کامل ، انسان ماورائی) اصحاب رسول الله.

انّ فیکم من یقاتل علی تاویل القرآن ، کما قاتلتُ علی تنزیله.

  • محمد گازرانی
۰۵
مرداد

اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضان

اعمال مشترک شبهاى قدر

شب نوزدهم، اوّل شبهاى قدر است و شب قدر همان شبى است که در تمام سال شبى به خوبى و فضیلت آن نمى رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال مى شود و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل مى شوند و به خدمت امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف مشرّف مى شوند و آنچه براى هرکس مقدّر شده است بر امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف عرض مى کنند و اعمال شبهاى قدر بر دو نوع است یکى آنکه در هر سه شب باید انجام داد و دیگر آنکه مخصوص است به هر شبى امّا اوّل پس آن چند چیز است: اوّل غسل است علاّمه مجلسى فرموده که غسل این شبها را مقارن غروب آفتاب کردن بهتر است که نماز شام را باغسل بکند دوّم دو رکعت نماز است در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَاَتُوبُ اِلَیْهِ بگوید در روایت نبوى صلى الله علیه وآله است که از جاى خود برنخیزد تا حقّ تعالى او را و پدر و مادرش را بیامرزد «الخبر» سیّم قرآن مجید را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید:

  • محمد گازرانی
۲۶
تیر

به رجز-مویه که سر بزنی ، خانه مردی است باصفا که هم در شیوه ی طنز استاد ست و هم در جدی ، مطلب زیر به فضای کتابستان می خورد، من هم از وبلاگ امید مهدی نژاد وام گرفتمش اما شما حتما یه سری به اصل ماجرا بزنید که طعم دیگری دارد.

  • محمد گازرانی
۲۶
تیر

این مطلب را با همین تیتر، به بهانه ای در رساتر منتشر کرده بودم. شاید بد نباشد در کتابستان هم بخوانیدش!
پست اصلی: http://www.rasatar.ir/post-49.aspx

ممنان از توجهتان!

..................................................................

نمایشگاه کتاب با 40 درصد تخفیف! همین دیروز هم یک دانه اش را دیدم با 50 درصد!!

حتما فکر می کنید که این خوب است و آمار کتابخوانهای جامعه را بالا می برد. البته درصدی را بالا می برد ولی این آمار به درد نمی خورد. چون سالانه و شاید فصلی باشند. یعنی هر سال که نمایشگاهی برگزار می شود این آمار تغییر می کند. که باز هم به درد نمی خورد. چون به نسبت آمار کتاب خرهای ما پایین می آید. در واقع با وجود این نمایشگاه ها به این نکته توجه نمی شود که ارزش کتاب را نیز پایین آورده ایم. منظورم این نیست که کتاب را باید گران خرید. بلکه به جای اینکه کتاب را با تخفیف به مردم تحمیل کنیم، با فکر و برنامه ریزی آن را جزو سبد خانواده قرار دهیم. در واقع یکی از ساده ترین راه ها این است که باید کاغذ با قیمت پایین تری به دست ناشران برسد تا کتاب ها پس از هر چاپ جدید، افزایش زیادی در قیمت نداشته باشند و مخ مردم سوت نکشد. و این باعث می شود کتاب را به ارزش واقعی خریداری کنند.

  • سیدمسعود طباطبائی
۲۶
تیر

یک هم اتاقی داشتم به نام مهدی خدایی مهر که بچه ها "خدا" صدایش می کردند ، اصالتا کرد بود ، می گفت پدر بزرگی دارد که هر موقع یکی از نوه ها سمت موبایل یا لب تاب می رود احساس می کند که روح شیطانی دارد نوه اش را تسخیر می کند، پیرمرد با عصا نوه ها را می زند که :" پاشو ، پاشو .... پاشو به جای این کارا یه کم قرآن بخوان" ، مهدی که این ها را با لهجه ی کردی برایمان تعریف می کرد روده بر می شدیم.

حالا دیدم شما جلوی کامپیوتر نشستی ترسیدم روح شیطانی تسخیرت کند گفتم: "یه کم قرآن بخوان "

راستی پدر بزرگِ "خدا" هفته پیش فوت کرد، برای ایشان هم "یه کم قرآن بخوان".

یاعلی

  • محمد گازرانی
۲۴
تیر

به سایت امیرخانی حتما سر بزنید ، کار جالبی است ،علاوه بر مطالبی که شخصا می نویسد ، هر روز در اینترنت می گردد هر چه راجع به خودش و کتاب هایش بیابد ، در سایتش منتشر می کند ، مثلا همین شعر "قیدار" را که مهدی ما دو سه روز پیش گفته بود، الان روی سایت امیرخانی می توانید ببینید:

شعری برای قیدار از جناب مهدی کازرانی

  • محمد گازرانی
۲۴
تیر

این مطلب را دوست فرهنگ دوستم آقای اسمعیل زاده مدت ها پیش برایم فرستاده بود که الان با توجه به ماه رمضان ، انتشارش را مناسب دیدم ، این مطلب در واقع گلایه هایی است عاشقانه از جانب خدا به انسان ، این خلیفه ی بی سپاه و لشکر:

سوگند به روز، وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد

 که من نه تو را رها کرده‌ام و نه با تو دشمنی کرده‌ام (ضحی 1-2)

افسوس که هر کس را برای تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به سخره گرفتی. (یس30)

  • محمد گازرانی
۲۳
تیر

این آیات را که می خوانی مهم نیست مذهبی باشی یا بی دین، اگر اهل مرام و معرفت باشی وجدان درد می گیری:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

ان الانسان لربه لکنود

اگر خودمانی ترجمه اش کنم این می شود که : قطعا آدمی زاد نسبت به پروردگارش نامرد و نالوتی است(کافر نعمت و ناسپاس).

و انه علی ذلک لشهید

و خودش هم از این نا مردی خبر دارد.

و انه لحب الخیر لشدید

و همه ی این ها (این نامردی ها) به خاطر علاقه ی شدید به زیباییها ی این دنیای پست است.

***

چفدر حافظ خوب گفت که:

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد/آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

و فاضل نظری در جواب می گوید:

یوسف فروختن به زر ناب هم خطاست....


  • محمد گازرانی
۲۳
تیر

دیشب یک سخنرانی از آقای قرائتی گذاشته بود که از مشهد بود ، داخل حرم ، دلمان هوایی شد اما به این چیزها کار ندارم که، چیز دیگری می خواهم بگویم :حاج آقا می خواستن برای عملی که صحیح است اما قبول نیست تمثیلی بیاورند که فرمودند :

" چای داخل آفتابه چاییه اما کسی رغبت نمی کنه بخوردش ، نماز زن و شوهری هم که به هم نیش می زنن نمازه اما قبول نیست"!

حال کردی از این تمثیل؟

خدا ایشان را حفظ کنه

این شب ها دعایمان کنید

یاعلی

  • محمد گازرانی
۲۱
تیر

وقتی خدا را آنگونه که در دعای ابوحمزه معرفی می کنند، نگاه کنی، دیگر نه برای بهشت، عبادتش می کنی و نه از جهنمش می ترسی ، خدایی را می بینی که به قول "رضا مارمولک" اِند مرام است و لوطی گری ، پس بهشت و جهنم یادت میرود و با خودش صفا می کنی و نغمه ی " چه دوزخی؟ چه بهشتی؟ چه طاعتی؟ چه گناهی؟" سر می دهی.

نگاه کن که حضرت چقدر رندانه با خدا مناجات می کند:
فلو اطلع الیوم علی ذنبی غیرک ، ما فعلته ،...لا لانک اهون الناظرین و اخف المطلعین، بل لانک یا رب خیر الساترین و احکم و الحاکمین و اکرم الاکرمین ، ستار العیوب ، غفار الذنوب.....
ترجمه ی آزاد:
 و اگر امروز ، کسی از گناهم اطلاعی داشت، دیگر انجامش نمی دادم ! نه به خاطر اینکه دیگران از تو مهم ترند و تو از همه بی اهمیت تر ،نه، بلکه به خاطر این از تو کمتر می ترسم: چون تو از همه حکیم تری، از همه کریم تری ، عیب ها را می پوشانی و گناهان را نادیده می گیری ، اما دیگران اینگونه نیستند....
این روزهای رمضان، قرآنِ با تدبر که می خوانی، شب ها ابوحمزه را هم زمزمه کن.
در اراک خودمان دو جا را سراغ دارم که شب های جمعه ساعت 12 ابوحمزه می خوانند: یکی حرم امامزادگان واجب التعظیمی است که چند قدم بالاتر از کتابستان است و دیگری مسجد شیخ ابوالحسن اسن که چند قدم پایین تر از کتابستان است.
یاعلی

  • محمد گازرانی
۲۱
تیر

دوست فرهیخته و فعالم ، جناب حاج حمید درویشی یک مطلب روی وبلاگش گذاشته بود که  مناسب حال همه ی کسانی است که دغدغه ی کار فرهنگی دارند ، من هم اینجا برای شما می آورمش ، بخوانید و حالش را ببرید ، نوش جانتان:

جزوه آموزشی کاربردی الفبای تولید نشریه در پنج دقیقه 



به چه چیزی نشریه می‌گوییم؟

یک تعریف کاربردی: 
همین که تنوعی از مطالب کنار هم قرار بگیرن، چه مکتوب و چه مجازی، چه یک شماره و چه چند شماره، چه منظم منتشر بشه و چه گاهی منتشر بشه، چه یک برگی و چه چند صفحه‌ای، چه مثل مجله باشه و چه مثل روزنامه

انواع مطالب: یادداشت (کوتاه، بلند | تحلیلی، انتقادی، دیدگاه، طرح بحث و تامل)، مصاحبه، شعر، گزارش، خبر، متن ادبی، طنز، کاریکاتور، عکس و طرح گرافیکی، میزگرد چند نفره، خاطره، مینی‌مال، گزارش تصویری، نظرات خوانندگان، بازتاب و... و حتی چیزهایی مثل آگهی تبلیغاتی و اطلاعیه

چیزهایی که صفحه اول نشریه باید داشته باشد:
اسم نشریه به صورت نشان‌واره (لوگو)، بازه انتشار (هفته‌نامه، ماه‌نامه و...)، زمینه انتشار (فرهنگی، سیاسی و...)، زمان انتشار، شماره، [تعداد صفحات و قیمت]

اطلاعاتی که در شناسنامه نشریه باید موجود باشد:
صاحب امتیاز (مثلا حلقه صالحین شهید راستگو)، مدیر مسئول (سرگروه حلقه)، [سردبیر، هیات تحریریه: اعضای حلقه]، راه‌های ارتباطی (نشانی پستی مسجد، تلفن، نمابر، پیامک، رایانامه، وبنوشت و تارنما)

از کجا شروع کنیم؟
1- تلاش برای تشکیل یک گروه و تقسیم مسئولیت‌ها. مدیرمسئول: پاسخگو و ناظر، سردبیر: جمع‌کننده نشریه و تصمیم‌گیر اصلی، دبیر قسمت‌های مختلف (دبیر سیاسی، دبیر ادبی و...)، تحریریه (نویسندگان)، [عکاس]، طراحی گرافیکی، امور مالی، [امور اجرایی، امور داخلی] تکثیر، تبلیغات و روابط عمومی، توزیع، [مدیر وبلاگ و صفحات مجازی نشریه]
توجه: لازم نیست همه مطالب، تولیدی خود اعضای حلقه باشند. سفارش مطلب به دیگران یا بازنشر مطالب قبلی هم می‌تواند سهم قابل توجهی در نشریه داشته باشد.
توجه: ممکن است همه مسئولیت‌های بالا با مدیریت یک بسیجی توانمند انجام بشود، اما بهتر است مشارکت بیشتری جلب شود.

2- انتخاب نام نشریه و نشان‌واره آن. نشان‌واره همان نام نشریه است که کمی متفاوت از قلم معمولی، مثلا با کشیدگی یا پیچیدگی بیشتر نوشته شده است. در روزنامه جمهوری اسلامی، سه قطره خون و در روزنامه کیهان، تصویری از جهان به نام نشریه اضافه شده.
نشان‌واره ثابت است و به این راحتی تغییر نمی‌کند.
نشان‌واره باید در نهایت خوانایی باشد. به نشان‌واره ایران، کیهان، اطلاعات، جمهوری اسلامی و شرق دقت کنید!

3- انتخاب قطع نشریه. روزنامه‌ای یا مجله‌ای؟ در چه اندازه‌ای؟ چند برگ؟ این که چقدر پول دارید، چقدر مطلب دارید، هر چند وقت یکبار می‌خواهید منتشر شوید، در کجا (بین دو نماز؟ باشگاه پایگاه؟ قبل از حلقه؟، در مسیر خانه بعد از حلقه؟ راهپیمایی؟ همایش؟) می‌خواهید خوانده شوید، در این قسمت خیلی مهم‌اند.

4- انتخاب موضوع یا موضوعات، سفارش و پیگیری مطالب. مثلا به مناسبت تغییر مسئول جدید تربیت بدنی پایگاه، یکی دو نفر از ایشان درباره برنامه‌های جدید مصاحبه بگیرند، به مسئول قبلی سفارش نوشتن یک خاطره را بدهید. از امام جماعت محل هم چند حدیث درباره پرورش جسم و روح بخواهید. ورزش در اندیشه امام و رهبری، خاطرات ورزشی رزمندگان و جانبازان پایگاه، معرفی قهرمانان ورزشی پایگاه، بررسی وضعیت و جایگاه ورزش همگانی در محله، ظرفیت‌های موجود و پیشنهادهای مرتبط با افزایش نشاط و توان بسیجیان از جمله مطالبی است که می‌شود آن را به اعضای حلقه (تحریریه) سفارش داد تا بنویسند یا پیگیری کنند تا تهیه شود. هم‌چنین فراخوان برای یادداشت‌های متفرقه هم بدهید مثل: ورزش همگانی در تلویزیون، نشاط جمعی در اردوهای بسیج و...

5- جمع‌بندی. از وظایف سردبیر، جمع کردن مطالب، ویراستاری و مشخص کردن محل قرار گرفتن آن‌هاست. سردبیر نشریه را از بالا و در کل هم باید ببیند. مثلا برای تنوع قالب مطالب، پیگیری کند که حتما مصاحبه کار شود.

6- طراحی گرافیکی، تبلیغات، تکثیر، توزیع و نظرخواهی از مخاطبان. در طراحی (معمولا نرم‌افزار ایندیزاین) حتما دقت شود که هر صفحه از چند ستون تشکیل شود. متن‌های عادی، از یک قلم و اندازه پیروی کنند. قبل از تکثیر هم بررسی شود که چیزهایی مثل شماره صفحه، زمان انتشار، اسم نویسنده‌ها درست کار شده یا نه.

دو نکته دیگر:
خوب است بخش‌های ثابت نشریه با عناوین ذوقی در هر شماره وجود داشته باشند: سخن اول به قلم مدیر مسئول درباره موضوعات جاری، سخن دوست: یک آیه با تفسیر کوتاه، یار مهربان: معرفی کتاب، بیسیمچی: پیامک‌های خوب! و...

پرداختن به موضوعات نزدیک به خودتان، مرتبط با مخاطب‌تان، مسائل محله، مسجد و پایگاه خودتان برایتان دارای اولویت باشد. به عبارتی دقیق‌تر سردبیرباید بر اساس ارزش‌های خبری – که شرح آن در جزوه خبرنویسی در پنج دقیقه رفت- به جمع کردن نشریه بپردازد.

  • محمد گازرانی