کتابستان اراک

فروشگاه کتاب کتابستان شعبه اراک

کتابستان اراک

فروشگاه کتاب کتابستان شعبه اراک

کتابستان اراک

تشنه ی کتاب که بودم ، وقتی در شهر می گشتم، با چراغ بودم یا بی چراغ ، جایی را نمی یافتم که سیرابم کنند.

اما یکسالی می شود که دوستان ، دور هم جمع شدند و سقاخانه بنا کردند و تشنگان را آب می نوشانند.

"کتابستان اراک" ، سقاخانه است. سقاخانه ای که با همت بنا شد و با تلاش به راهش ادامه میدهد.

سقاخانه ، "کتابستان اراک" است که مامن اهالی فرهنگ و ادب و هنر است.

هرگاه تشنه شدی یا خسته بودی و دنبال مامن می گشتی، به سقاخانه ی "کتابستان" سری بزن.

یاعلی

::
آدرس: اراک، خیابان خرّم، جنب هتل زاگرس

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندها

۳۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب» ثبت شده است

۱۶
مرداد


دیروز ، نوبت دیدار دانشگاهیان با آقا بود ، آن قسمت هایی را که به نظرم مهم آمد ، برایتان آورده ام:

 

  • محمد گازرانی
۱۵
مرداد

قیدار رمانی است که خیلی ها اصلا رمان نمی دانندش ، اما من بدجوری توی آن گیر افتاده ام ، عزیزی از یک قسمت از کتاب عکس گرفته بود و آن را توی سایت " چند پیکسل کتاب" گذاشته بود که من هم آن قسمت را خیلی دوست داشتم:


  • محمد گازرانی
۱۵
مرداد

محمد حسین مرادی را که معرف حضورتان هست ، صاحب وبلاگ "اسراب" . برایمان پیام داد که به سایت "چند پیکسل کتاب" سر بزنیم ، نیم نگاهی به سایت انداختم و عاشقش شدم: " عشق در یک نگاه" !

شما هم خوشتان می آید...


  • محمد گازرانی
۱۴
مرداد

 خنده‌های فالش(مجموعه شعر طنز)

)خنده های فالش

سعید سلیمان‌پور ارومی

دور تو بگردم هسته  

خواندن یک صفحه از‌‌ یک کتاب را می‌توان چند گونه تعبیرکرد؛ چیدن شاخه گلی از یک باغ، چشیدن جرعه‌ای از اکسیر دانایی، لحظه‌ای همدلی با اهل دل، استشمام رایحه‌ای ناب، توصیه یک دوست برای دوستی با دوستی مهربان و...

جان به قربان انرژی تو کردم هسته 
تا شوم ذرّه و دور تو بگردم هسته 
...
  • محمد گازرانی
۱۰
مرداد

تازگی ها بچه ها کتاب " تا حالا دقت کردین...؟! " را چیده اند روی میز ، اما چون جلدش صورتی است و کاریکاتور دارد اصلا خوشم نمی آمد، امروز آمدم بردارمشان اما قبلش چند صفحه ای ورق زدم...

کتاب  زبان طنز دارد، طنز  اما تلخ! اصلا تلخ بودن در تعریف طنز نهفته است و گرنه می شود فکاهی و هزل.

امروز  یک کمش را خواندم خوشم آمد ، و از آنجایی که تنها خوری در مرام ما نیست گفتم شما را هم شریک کنم:

" تا حالا دقت کردین یه مادر میتونه ده تا بچه رو با هم بزرگ کنه ولی همون بچه ها بزرگ که میشن ده تایی نمی تونن یک مادر رو پرستاری کنن...!؟ "

یاعلی

  • محمد گازرانی
۱۰
مرداد

تصورش را بکن ، دشمن حمله کرده است ، خط دارد می شکند و رفقایت یکی یکی می پرند، آن وقت تو به جای آنکه انگیزه ات برای جنگیدن و دفاع و جهاد و انتقام و... چند برابر بشود و تفنگ را برداری و بیفتی به جان دشمن و ناکارش کنی ، به ظاهر بی خیال همه چیز بشوی و  طعنه های همرزمانت را به جان بخری و یک گوشه بنشینی و قلم و کاغذ به دست بگیری و خاطره بنویسی!

***

و این نوشته ها آنجا تو را متاثر می کنند که ناگهانی تمام می شوند یعنی اینکه احتمالا نویسنده هم ...

 

***

اول دفترچه اش نوشته است :

به یابنده

ای که این دفترچه را پیدا می کنی ، اگر مردی آن را به یکی از نشانی های زیر برسان. اگر هم نیستی که فکری به حال نامردی خودت بکن....

***

اگر روزی روزگاری تصمیم گرفتی "نه آبی نه خاکی" را بخوانی ، نگهش دار تا وقتی که خواستی بروی اردوهای راهیان نور ، آنوقت بخوانش.

یاعلی

  • محمد گازرانی
۰۴
مرداد

از آن جایی که همه ی کتابستانی ها حرفه ای اند ، پس حتما باید به این سایت سر بزنند. شبکه کتابخوانان حرفه ای یک انجمن اینترنتی برای کتابخوانان ، نویسندگان ، ناشرین و کلیه فعالان در عرصه کتاب می باشد. 

یاعلی

booki.ir

  • محمد گازرانی
۲۶
تیر

ماه رمضان که می رسد ، شیاطین جن را به غل و زنجیر می کشند ، اما چه کنیم با شیاطین انسیِ صدا و سیما؟! بچه های زحمت کش صدا و سیما می ترسند یک بار، مردم ،خدایی نکرده ، زبانم لال ، سمت دعا و مناجات و ... بروند و از راه به در شوند ، برای همین هرسال ،ماه رمضان تمام شبکه ها با هم بسیج می شوند و دست به دست هم می دهند و مردم را سرگرم می کنند و هریک به طریقی عده ای را می گذارند سرِ کار!

در این بخش -با اجازه ی شما_  سه مطلب را ارائه می دهم:

1. حتما کتاب پر ارزش و ارزان قیمت "غفلت و رسانه های فراگیر " را مطالعه کنید تا کمتر مسحور این جعبه ی جادو شوید و بتوانید خود و خانواده تان را از دست تلویزیون نجات دهید. این کتاب اثر استاد یوسفعلی میرشکاک از دوستان بسیار نزدیک شهید آوینی است. استاد الان  شدیدا نگران دوست و پیرشان علی معلم هستند که سکته تمغزی کرده اند. البته حال خود میرشکاک هم تعریفی ندارد.

برای جفتشان دعا کنید.

2. در ادامه داستانی را در همین موضوع تقدیمتان می کنم که سال ها پیش نوشتمش.

3.اگر تحت تاثیر کتاب و داستان قرار گرفتید ، جو گیر نشوید ، همه ی برنامه های تلویزیون هم مخرب نیست ، سالی یک برنامه ی خوب هم دارد ! برنامه ی "راز" را که هر شب از شبکه 4 پخش می شود ، به هیچ عنوان از دست ندهید.


و اما داستان:

  • محمد گازرانی
۲۶
تیر

این مطلب را با همین تیتر، به بهانه ای در رساتر منتشر کرده بودم. شاید بد نباشد در کتابستان هم بخوانیدش!
پست اصلی: http://www.rasatar.ir/post-49.aspx

ممنان از توجهتان!

..................................................................

نمایشگاه کتاب با 40 درصد تخفیف! همین دیروز هم یک دانه اش را دیدم با 50 درصد!!

حتما فکر می کنید که این خوب است و آمار کتابخوانهای جامعه را بالا می برد. البته درصدی را بالا می برد ولی این آمار به درد نمی خورد. چون سالانه و شاید فصلی باشند. یعنی هر سال که نمایشگاهی برگزار می شود این آمار تغییر می کند. که باز هم به درد نمی خورد. چون به نسبت آمار کتاب خرهای ما پایین می آید. در واقع با وجود این نمایشگاه ها به این نکته توجه نمی شود که ارزش کتاب را نیز پایین آورده ایم. منظورم این نیست که کتاب را باید گران خرید. بلکه به جای اینکه کتاب را با تخفیف به مردم تحمیل کنیم، با فکر و برنامه ریزی آن را جزو سبد خانواده قرار دهیم. در واقع یکی از ساده ترین راه ها این است که باید کاغذ با قیمت پایین تری به دست ناشران برسد تا کتاب ها پس از هر چاپ جدید، افزایش زیادی در قیمت نداشته باشند و مخ مردم سوت نکشد. و این باعث می شود کتاب را به ارزش واقعی خریداری کنند.

  • سیدمسعود طباطبائی
۲۴
تیر

مجید مالکی از دوستان خیلی خوب و قدیمی کتابستان است که فارغ التحصیل دانشگاه علامه طباطبایی  تهران است و الان در دانشگاه آزاد خودمان در رشته ی علوم اجتماعی ادامه ی تحصیل می دهد . او بدون شک بیشتر از همه ی ما تجربه کار فرهنگی دارد و تخصص اصلیش فلسفه ی غرب است.

مجید، همکاریش را با وبلاگ اینگونه آغاز کرد:

  • محمد گازرانی
۲۱
تیر

رهبر معظم انقلاب:تاکنون هیچ کتابی نخوانده و هیچ سخنی نشنیده‌ام که صحنه‌های اسارت مردان ما در چنگال نامردمان بعثی عراق را، آن چنان که در این کتاب است به تصویر کشیده باشد. این یک روایت استثنایی از حوادث تکان دهنده‌ای است که از سویی صبر و پایداری و عظمت روحی جوانمردان ما را، و از سویی دیگر پستی و خباثت و قساوت نظامیان و گماشتگان صدام را، جزء به جزء و کلمه به کلمه در برابر چشم و دل خواننده می‌گذارد و او را مبهوت می‌کند. احساس خواننده از یک سو شگفتی و تحسین و احساس عزت است، و از سویی دیگر: غم و خشم و نفرت. ۱۳۹۱/۶/۲

  • محمد گازرانی
۱۹
تیر

هاروکی موراکامی، بی شک از نویسندگان خوب ژاپن است. نویسنده ای که قالب های عادی را شکسته و ذهنش را رها کرده است. او را گوشه گیرترین انسان جهان نیز توصیف کرده اند. کتاب کافکا در کرانه، انگار جورچینی است که سازنده اش با شیطنت قطعاتی از آن را پنهان کرده تا خواننده به جستجویش رود. پنداری که معمای ذن است، پرسشی است بی پاسخ… انگار الهامی است که با موسیقی و ورزش آمیخته است....

کافکا در کرانه

  • محمد گازرانی