نامیرا : صادق کرمیار
گفته بودم هر کتابی را که بخوانم توصیفات و امثال و تشبیهاتش را برای خودم یادداشت می کنم جدیدا دارم دفترچه ام را تایپ میکنم، امشب به فراخور ایام محرم یادداشت های کتاب نامیرا را تایپ کردم که تقدیم شما می کنم:
نامیرا
صادق کرمیار
چاپ7
1 دشت ترک خورده
8 لبخندی ترک خورده
8 به سجده که رفت انگار چنان به خاک افتاده که هرگز بر نخواهد خواست
11 اگر چیزی از ما نمی خواهد رهایش کنید تا شرمان به او نرسد
11 نه خداوند از آنها راضی بود نه آنها از خداوند
37 در خاندان بنی هاشم کم ندیده ایم که برای حقی بزرگتر از حق خود بگذرند
48 آنان که عدالت علی را برنتافتند به ستم معاویه تن دادند
54 –از کجا می آیی؟ -از جایی که مردمانش آب را به مسافرین نمی فروشند!
62 این چه بلایی است که بر مسلمانان وارد شده؟! همه به یک قبله نماز می خوانند، همه به دین یک پیامبر هستند و همه به خون هم تشنه اند!
63 تلخ خند
70 اگر حتی یک پیرزن یهودی از آن سوی مرزهای اسلامی به حسین نامه بنویسد و از او داد بخواهد، حسین در یاری او لحظه ای درنگ نخواهد کرد.
104 زیاد آنقدر نماز را گرامی می داشت که شیرفروشی را که هنگام نماز بیرون مسجد بود و به جماعت نپیوسته بود گرفت و کشت تا عبرت دیگران شودکه نماز را کوچک نشمارند.
با آن که می دانست شیرفروش از شهر دیگری آمده واز حکم او بی خبر است اما گفت کشتن او به صلاح مسلمانان است.!!!
110 بنی هاشم همیشه عبادت را بر خلافت ترجیح داده اند
195 اشک باعث می شود غم همیشه تر و تازه بماند.
کتاب خیلی خوبی بود...من که خودمو واقعا سر دوراهی رفتن و نرفتن حس میکردم
از این قسمتش که قیس بن مسهر صیداوی در جواب عبدالله بن عمیر گفت خیلی خوشم اومد:
" و اما من! هرگز برای امام خویش تکلیف معین نمی کنم که تکلیف خود از حسین می پرسم. ومن حسین را نه فقط برای خلافت که برای هدایت می خواهم. ومن... حسین را برای دنیای خویش نمی خواهم که دنیای خویش را برای حسین می خواهم. آیا بعد از حسین کسی را می شناسی که من جانم را فدایش کنم؟!"
یاعلی