میروی تا رها شوی از من....
شنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۴۶ ق.ظ
دست های محبتت دیگر درد ما را دوا نخواهد کرد
آنچه با ما تو آشنا کردی هیچ نا آشنا نخواهد کرد
پیش تو نه که پیش عالم هم دست خالی ساده ام رو شد
میکنم اعتراف بعد از تو در دلم عشق جا نخواهد کرد
میروی تا رها شوی از من از من و خاطرات تلخ اما
به پریشانیم قسم زلفت خاطرم را رها نخواهد کرد
احترام به دست های تو بود حاجت من اگر روا میشد
بی نگاهت ولی خدا حتی نظری سوی ما نخواهد کرد
از دم عیسوی توست اگر خضر دارد حیات جاویدان
نفست هست اگر نه هیچ اثری بی تو آب بقا نخواهد کرد
سبب خلقت خداوندی! همه عالم طفیلیت هستند