"ن"
پنجشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۲، ۰۸:۱۱ ب.ظ
"ن" نام کتاب حسین جنتی است که انتشارات فصل پنجم آن را روانه بازار کرده است. البته غیر از این غزل زیر ، به نظر حقیر تنها دو سه غزل خوب دارد.
تقدیم شما:
باید که ز داغم خبری داشته باشد
هر مرد که با خود جگری داشته باشد
حالم چو دلیری است که از بخت بد خویش
در لشکر دشمن، پسری داشته باشد!
حالم چو درختی است که یک شاخهی نااهل
بازیچهی دست تبری داشته باشد
سخت است پیمبر شده باشی و ببینی
فرزند تو دین دگری داشته باشد!
آویخته از گردن من شاهکلیدی
این کاخ کهن، بی که دری داشته باشد
سردرگمیام داد گره در گره اندوه
خوشبخت کلافی که سری داشته باشد
هر مرد که با خود جگری داشته باشد
حالم چو دلیری است که از بخت بد خویش
در لشکر دشمن، پسری داشته باشد!
حالم چو درختی است که یک شاخهی نااهل
بازیچهی دست تبری داشته باشد
سخت است پیمبر شده باشی و ببینی
فرزند تو دین دگری داشته باشد!
آویخته از گردن من شاهکلیدی
این کاخ کهن، بی که دری داشته باشد
سردرگمیام داد گره در گره اندوه
خوشبخت کلافی که سری داشته باشد
یاعلی