دست از جهان نشسته مکن آرزوی عشق
کاین نیست دامنی که توان بی وضو گرفت
پ.ن:فردا امتحان فقه طهارت داریم!
دست از جهان نشسته مکن آرزوی عشق
کاین نیست دامنی که توان بی وضو گرفت
پ.ن:فردا امتحان فقه طهارت داریم!
پشّه با شب زنده داری خون مردم میخورد
زینهار از زاهد شب زنده دار اندیشه کن
باز آسمان گرفت، باز بی تو گریه کرد
باز بی تو شد هوا سردِ سردِ سردِ سرد
رنگ خون شد آسمان بس که خورد خون دل
برگ ها که ریخت شد چهره زمانه زرد
رفتی و قسم به عصر عصر یخ فرا رسید
صاعقه زد و شکست آسمان در این نبرد
رفتی و بدون تو روز من سیاه شد
بی تو مشق هر شبم درد، درد، درد، درد
°°°°°°°°°°°°°°°°
گر چه پشت پای تو بغض کهنه ام شکست
لایق تو نیستم برنگرد برنگرد
مهدی کازرانی
می توان گفت استاد قهرمان یکی از قهرمانان شعر سبک هندی بودند که متأسفانه سال گذشته در گذشتند.
ایشان بسیار در جمع آوری اشعار سبک هندی خصوصا صائب تلاش کردند یکی از کتاب های خوب ایشان کتاب "صیادان معنی" است که جمع آوری اشعار تعداد زیادی از شعرای سبک هندی است.
چون نفس سوختگان میرسی ای باد صبا
میتوان یافت کز آن زلف دراز آمده ای!
پ.ن:نفس سوخته یعنی کسی که در اثر دویدن نفس نفس میزند البته دوستان همه مستحضرند من باب تذکر گفتم!!!
داستان زیر را از دوست خوبم امیر محمد اسماعیلی بخوانید:
گاهی احساس می کردم که هیچ چیزی برای از دست دادن ندارم ،چشمانم را می بستم و به بدبختی هایم لبخند میزدم...مردم فکر میکنند، هیچ مشکلی ندارم ، اما زندگی بدون مشکل فقط یک خواب است...آدم هم نمی تواند همیشه خواب ببیند.
ساکن ملک رضا شو که در این امن آباد
کسی آواز پر تیر قضا نشنیده است
ندهد فرصت گفتار به محتاج کریم
گوش این طایفه آواز گدا نشنیده است!