کتابستان اراک

فروشگاه کتاب کتابستان شعبه اراک

کتابستان اراک

فروشگاه کتاب کتابستان شعبه اراک

کتابستان اراک

تشنه ی کتاب که بودم ، وقتی در شهر می گشتم، با چراغ بودم یا بی چراغ ، جایی را نمی یافتم که سیرابم کنند.

اما یکسالی می شود که دوستان ، دور هم جمع شدند و سقاخانه بنا کردند و تشنگان را آب می نوشانند.

"کتابستان اراک" ، سقاخانه است. سقاخانه ای که با همت بنا شد و با تلاش به راهش ادامه میدهد.

سقاخانه ، "کتابستان اراک" است که مامن اهالی فرهنگ و ادب و هنر است.

هرگاه تشنه شدی یا خسته بودی و دنبال مامن می گشتی، به سقاخانه ی "کتابستان" سری بزن.

یاعلی

::
آدرس: اراک، خیابان خرّم، جنب هتل زاگرس

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندها
۱۳
ارديبهشت

گرفته جان نفسم در ثناى حضرت هادى

دُر سخن بفشانم به پاى حضرت هادى

نداشت طوطى جانم هنوز لانه به جسمم

که بود مرغ دلم آشناى حضرت هادى

صفا و مروه کجا و حریم یوسف زهرا

صفاست در حرم با صفاى حضرت هادى

مقربان الهى فرشتگان بهشتى

کشند منت لطف و عطاى حضرت هادى

  • محمد گازرانی
۱۳
ارديبهشت

دست های محبتت دیگر درد ما را دوا نخواهد کرد

آنچه با ما تو آشنا کردی هیچ نا آشنا نخواهد کرد

پیش تو نه که پیش عالم هم دست خالی ساده ام رو شد

میکنم اعتراف بعد از تو در دلم عشق جا نخواهد کرد

میروی تا رها شوی از من از من و خاطرات تلخ اما

به پریشانیم قسم زلفت خاطرم را رها نخواهد کرد

    احترام به دست های تو بود حاجت من اگر روا میشد

بی نگاهت ولی خدا حتی نظری سوی ما نخواهد کرد

از دم عیسوی توست اگر خضر دارد حیات جاویدان

نفست هست اگر نه هیچ اثری بی تو آب بقا نخواهد کرد

 سبب خلقت خداوندی! همه عالم طفیلیت هستند

پس  قیامت حساب دنیا را جز به دستت خدا نخواهد کرد
  • محمد گازرانی
۱۰
ارديبهشت

قابل توجه دوستان کتابستانی که به شعر علاقه مندند: طی هفته های اخیر دو کتاب شعر خوب چاپ شد:

  ۱. کتاب آقای محمد مهدی سیار به نام [رود خوانی] که هم شعر کهنه دارد هم نو شنیدم رهبر انقلاب در مورد این کتاب به آقای سیار فرموده بودند:«کولاک کرده ای!»


۲. کتاب آقای میلاد عرفان پور به نام [ناخوانده] که باز هم رباعی است و مثل همیشه زیبا!


هر دو کتاب را هم انتشارات «شهرستان ادب» چاپ کرده اگر به نمایشگاه سر زدید حتما از این کتاب ها هم بازدید کنید

  • محمد گازرانی
۰۸
ارديبهشت

تا زنده ام به داد لبم با لبت برس

فردا چه سود هر چه رطب خیر میکنی

................................

مثل یک باغبان دلسردم با درختی که سخت بی برگ است

خواب دیدم به خواب می رفتم آه تعبیر خواب من مرگ است

................................

می روی تا رها شوی از من؛ از من و خاطرات تلخ اما

به پریشانیم  قسم  زلفت خاطرم را رها نخواهد کرد


برای تکمیل شدن بیت آخر و غزل شدنش دعا کنید!

مهدی کازرانی(حیران)

  • محمد گازرانی
۰۸
ارديبهشت

به خوش عیاری انگور بسته،خوبی می

جنون خلق به قدر عقول میباشد


  • محمد گازرانی
۲۷
فروردين
"چه خوب گفت کسی که گفت: آنکه در فقه چندان وارد نیست، زهادت و تقدسش بیشتر است و آنکه اصول نمیداند اخباری میشود و آنکه حکمت نمیداند عارف میشود و آنکه هیچ کدام را بلد نیست، صوفی میشود"
(امام، تقریرات فلسفه، جلد3)
یاعلی
  • محمد گازرانی
۲۴
فروردين

دهمین کنگره خانگی شعر - اراک

فراخوان دهمین کنگره خانگی شعر - اراک

 

(ویژه آقایان)

 موضوع:

 ۱.  امام جواد (علیه‌السّلام)

 ۲.  حضرت علی‌اصغر (علیه‌السّلام)

 ۳.  حضرت رباب (سلام‌الله‌علیها)

 

قالب‌ها:

 ۱. کلاسیک

 ۲. آزاد

 

 مهلت ارسال:

 تا پایان بیست و پنجم فروردین‌ماه. 1393/01/25

 

 زمان برگزاری :

 چهارم و پنجم اردیبهشت ماه   5 و 1393/02/4

 

 مکان برگزاری :

 اراک - آدرس دقیق متعاقباً اعلام خواهد شد.

 

  نحوه‌ی ارسال آثار:

 لطفاً آثار خود را (با نام، نام خانوادگی و شماره تماس)با یکی از شیوه‌های زیر ارسال نمایید:

 ۱. ارسال پیام خصوصی به وبلاگ کنگره http://kongereh-khanegi.blogfa.com

 ۲. ارسال به ایمیل kongereh_khanegi@yahoo.com

 ۳. تماس با شماره‌ تلفن ۰۹۳۹۵۳۵۳۴۳۷ 

 

  • محمد گازرانی
۲۰
فروردين

درون خانه ی خود هر گدا شهنشاهست

قدم برون منه از حد خویش سلطان باش

  • محمد گازرانی
۱۸
فروردين

ورود من به عرصه ی نویسندگی به عنوان یک شغل، به خاطر این داستان بود:


فرزند کوه

 

درست یادم نمی آید ولی با حرفهایی که بیگ میزد، خاکسترهای ته مانده خاطرات آن روزگار را زیر و رو کرد و دوباره تا قله های کوهها پروازم داد.


چند سالی بود که قوم و قبیله ما و قبیله گل کبودی ها و میان دره ای ها و بزباش ها ملعبه دست هوشنگ خان پلنگ کش بودیم. آدم هایشان همه جا بودند. برادر به برادر خیانت می کرد تا از هوشنگ خان طلا و جواهر بگیرد، امکانات بگیرد، اسب بگیرد... . گل کبودی ها که اصلاًمتوجه دسیسه هاس هوشنگ خان نبودند، سر به زیر و راحت، دار و دسته خان هم مرتب می دوشیدندشان. آنها هم ککشان نمی گزید. میان دره ای ها می فهمیدند که دزدی بزها کار خان و خان... است، می دانستند هر چه بلا و مصیبت به سرشان می آید، شری است که هوشنگیان قداره کش داده اند ولی دستشان به جایی نمی رسید، غیر مستقیم با سکوتشان باج می دادند تا در آرامش باشند، چه آرامشی!


اما بزباش ها سر و گوششان می جنبید، گهگاهی اعتراض هم می کردند و برای گله دارها تفنگ تهیه کردند که کسی جرأت چپ نگاه کردن هم نداشته باشد ولی بعد از چند بار که چوپان ها را تکه تکه کردند و میان قوم و قبیله شان ریخته و امنیت زن و بچه شان به خطر افتاد کوتاه آمدند. اما قبیله ما...



  • محمد گازرانی
۱۸
فروردين

ایام فاطمیه هم تمام شد خدا کند فاطمیه را در هیاهوی عید گم  نکرده باشیم:


اگرچه شمعی و از سوختن نپرهیزی


نبینم ات که غریبانه اشک می ریزی!


هنوز غصه خود را به خنده پنهان کن!


بخند! گرچه تو با خنده هم غم انگیزی


خزان کجا، تو کجا تک درخت من! باید


که برگ ریخته بر شاخه ها بیاویزی


 درخت، فصل خزان هم درخت می ماند


تو " پیش فصل" بهاری نه اینکه پاییزی


 تو را خدا به زمین هدیه داده، چون باران


که آسمان و زمین را به هم بیامیزی


 خدا دلش نمی آمد که از تو جان گیرد


وگرنه از دگران کم نداشتی چیزی


فاضل نظری

  • محمد گازرانی
۲۶
اسفند

قد نهال، خم از بار منت ثمر است

ثمر قبول مکن سرو این گلستان باش

  • محمد گازرانی
۲۶
اسفند

چه شد که بار دگر یاد آشنا کردی
چه شد که شیوه ی بیگانگی رها کردی

به قهر رفتن و جور و جفا شعار تو بود
چه شد که بر سر مهر آمدی وفا کردی

منم که جور و جفا دیدم و وفا کردم
تویی که مهر و وفا دیدی و جفا کردی

بیا که با همه نا مهربانیت ای ماه
خوش آمدی و گل آوردی و صفا کردی


"شهریار"

  • محمد گازرانی
۲۵
اسفند

کاری جدید از سید مهدی شجاعی


دعای مکارم‌الاخلاق
(دعای بیستم صحیفه سجادیه)
تاریخ چاپ : ۱۳۹۲
تعداد صفحات : ۴۸ صفحه
قطع : نیم‌وزیری
نوبت چاپ : اول
قیمت : ۲۰۰۰۰ ریال

  • محمد گازرانی