فردا ۱۵ رجب روز وفات حضرت زینب است البته شاید بهتر باشد بگوییم شهادت...
خدا را شکر پرچم عزای بی بی در همه جا برپاست انشالله با نابودی داعش و تکفیری ها همه به زیارتشان نائل شویم و توی این شب ها به یاد همه شهدایی که در سوریه و عراق و یمن و... غریبانه کشته می شوند باشیم شهدای ایرانی،شهدای افغانستانی،عراقی و همه شهدا تا آن ها هم به یاد ما باشند شعری که چند ماه پیش تقدیم به حضرت زینب کرده بودم را میگذارم باشد که مقبول نظرشان بیفتد انشالله:
آن بانویی که آمد و از این جهان گذشت
فضلش نهفته ماند چرا که نهان گذشت
بی اذن او اگر چه بهاری نیامده است
عمرش ولی تمام میان خزان گذشت
داغ رسول و فاطمه در کودکی رسید
او سربلند گشت و ازین امتحان گذشت
مادر که رفت ام ابیهای خانه شد
مادر که رفت سخت به زینب زمان گذشت
حالا دوباره شب شد و تشییع پیکری
از خاطرش که خاطره ها بی امان گذشت
با خود به فکر رفت پدر مثل شمع بود
آرام گریه کرد و چو آب روان گذشت
حالا رسیده است کفن ها به آخرش
آری چه قدر زود زمان ناگهان گذشت
با گریه گفت لحظه آخر حسن حسین
لا یوم مثل یومک؛ روز و شبان گذشت
آخر رسید وقت وداع و کفن نبود
آخر رسید ظهر و زمان اذان گذشت
در راه پیر عشق به یک صبح تا به عصر
زینب هم از جوانی و هم از جوان گذشت
آخر بلند مرتبه شاهی ز صدر زین
افتاد بر زمین ولی از آسمان گذشت
آری صدای مادرش از سمت جنت است:
منت گذاشتی قدمت از جنان گذشت
با گریه آه می کشد ای وای دخترم!
از پیش جسم زخمی تو قد کمان گذشت...
مهدی کازرانی