دو تا از بچه های شاعر و شعر دوست وبلاگی راه انداختند که روی آن فقط شعر می گذارند
از کهنه بگیر تا نو،از حافظ تا شاعرهای امروزی بهش سر بزنید پشیمون نمیشید
یا علی
دو تا از بچه های شاعر و شعر دوست وبلاگی راه انداختند که روی آن فقط شعر می گذارند
از کهنه بگیر تا نو،از حافظ تا شاعرهای امروزی بهش سر بزنید پشیمون نمیشید
یا علی
هر چه رفت از عمر یاد آن به نیکی می کنند
چهره ی امروز در آیینه ی فردا خوشست
صائب
چند صباحی است که به شعر سبک هندی علاقه مند شده ام و کتاب 201 غزل صائب با شرح امیر بانوی فیروز کوهی را می خوانم
بیت هایی که به نظرم خیلی زیباست را هم در یک دفتر می نویسم به فکرم زد که به یاری خدا هرروز یکی از این ابیات را روی وبلاگ بگذارم تا مخاطبین عزیز کتابستان هم استفاده کنند لطفا حتما نظر بدهید که اصلا ادامه بدهیم؟ خوب است؟ بد است؟ شرحش را هم بنویسیم یا نه؟ خلاصه نظرتون رو بگید دیگه در ضمن اگر به شعر علاقه دارید توصیه میکنم حتما این کتاب را بگیرید و بخوانید انتشاراتش هم انتشارات زوار تهرانه
امروز هم با این بیت آغاز می کنم و تقدیم می کنم به صاحب این ایام حضرت حجت(عج):
ندهد فرصت گفتار به محتاج،کریمیازده بار زمین گوشه ی زندان کم نیست
کنج زندان بلا گریه ی باران کم نیست
سامرایی شده ام راه گدایی بلدم
لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست
قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست
یازده بار به جای تو به مشهد رفتم
بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست
زخم دندان تو و جام پر از خون آبه
ماجرایی است که در ایل تو چندان کم نیست
بوسه ی جام به لب های تو یعنی این بار
خیزران نیست ولی روضه ی دندان کم نیست
از همان دم پسر کوچکتان باران شد
تا همین لحظه که خون گریه ی باران کم نیست
در بقیع حرمت با دل خون میگفتم
که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست