کتابستان اراک

فروشگاه کتاب کتابستان شعبه اراک

کتابستان اراک

فروشگاه کتاب کتابستان شعبه اراک

کتابستان اراک

تشنه ی کتاب که بودم ، وقتی در شهر می گشتم، با چراغ بودم یا بی چراغ ، جایی را نمی یافتم که سیرابم کنند.

اما یکسالی می شود که دوستان ، دور هم جمع شدند و سقاخانه بنا کردند و تشنگان را آب می نوشانند.

"کتابستان اراک" ، سقاخانه است. سقاخانه ای که با همت بنا شد و با تلاش به راهش ادامه میدهد.

سقاخانه ، "کتابستان اراک" است که مامن اهالی فرهنگ و ادب و هنر است.

هرگاه تشنه شدی یا خسته بودی و دنبال مامن می گشتی، به سقاخانه ی "کتابستان" سری بزن.

یاعلی

::
آدرس: اراک، خیابان خرّم، جنب هتل زاگرس

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندها

کدام جنگ؟!

دوشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۴۹ ب.ظ

  • رفتیم داخل خانه. وقتی کلید برق را زد و تو صورتش نگاه کردم، دیدم پیر شده. حاجی با آن که بیست و هشت سال داشت همه فکر می کردند جوان بیست و دو، سه ساله است، حتا کم تر، اما آن شب من برای اولین بار دیدم گوشه چشم هایش چروک افتاده، روی پیشانیش هم. همان جا زدم زیر گریه، گفتم «چه به سرت اومده؟ چرا این شکلی شده ای؟» حاجی خندید.
  • حاجی می آمد جلوِ چشمم با چشم های قرمز و خاک آلود. بعد از هر عملیات که می آمد اصرار می کردم خودش را وزن کند، می دیدم هفت، هشت کیلو کم کرده. عملیات خرمشهر از شدت ضعف چند نفر زیر بغلش را گرفته بودند و نصفه شب آوردندش خانه.

از کتاب:

تو هم بلند شو برو خودت را وزن کن ،از چه می ترسی؟ برو.
از بس ضد تهاجم فرهنگی مبارزه کرده ای اینچنین پروار شده ای؟ این چروک زیر چشمانت هم اثر مطالعه های طاقت فرسای شبانه روزی برای تولید علم اسلامی است،نه؟
تهاجمی که به فرهنگ ما شده خیلی خطرناکتر و جدی تر از تهاجمی است که حاج همت سردار آن بود،اما همتی نیست که آن را جدی بگیرد و آنقدر زحمت بکشد که لاغر شود و بهار جوانیش یکی دو ساله به خزان پیری برسد،چمرانی نیست که بی خوابیهای چند شبانه روزی بکشد ، باکری نیست ، خرازی نیست ، متوسلیان ، بابایی،اندرزگو و......
این عمار؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هیچ کدام نیستند همگی برای روز موعود در آماده باش به سر می برند.
و اکنون سپاه اسلام خالی است ، خالی خالی.

مولایمان علی فرمود در جنگ خواب را تنها مضمضه نمایید مثل آبی که در اول وضو داخل دهان می کنید ولی کامل فرو نمی برید و سریع خالی می کنید.

و بدانید اگر شما به خواب فرو رفتید دشمنتان بیدار است.

من نام لم یُنَم عنه.



بلند شو دست به زانوت بگیر بگو:
یاعلی
  • محمد گازرانی

خاطره

کتاب

معرفی کتاب

نظرات  (۷)

  • حسام الدین مصفا
  • سلام، ادب و احترام
    ورودی 90 هستم. اراکی نیستم. پاورقی اینجا رو نشونم داد.
    دردمند و سربلند
    پاسخ:
    خوشحالم از آشناییتون
    ممنون که به ما سر می زنید
    یاعلی
    سلام
    اگه اشتباه نکنم این کتابی که بهش اشاره کردید؛ مجموعه کتاب های روایت فتح است. کار مبارکی است این مجموعه کتاب ها

    راستی وبلاگ زیبایی دارید. خسته نباشید
    پاسخ:
    سلام
    به وبلاگتون سر زدم
    شما ورودی چند دانشگاه هستید؟
    تا حالا اسمتون به گوشم نخورده بود!!!!!
    اراکی که نیستی؟

    آین عمّار......

     

     

     

  • کسی که مثل هیچ کس نیست...
  • سلام

    امروز برادرم رو با دوستش فرستادم کتابستان.

    2 تا کتاب برای من گرفته و 2 تا هم برای خودش

    وقتی ازش پرسیدیم چطور بود؟! گفت خیلی خوب بود.یه پاتوق مناسبه!مثل ااینکه چندتا از بچه های مدرسه شونم دیده.

     

    قطعا وقتی محیطی بتونه برادر کله شق من رو  که در اوج بحران های بلوغ فکری و معنوی و اجتماعی هست به این راحتی جذب کنه یعنی در کارش موفقه...یعنی میتونه یه دلگرمی باشه برای خانواده هایی که همواره نگران بچه شون  هستن ... انشالله این پاتوق های مناسب!روز به روز پر رونق تر بشن!

     

    براتون آرزوی موفقیت و توفیق روزافزون دارم

    خدانگهدار

    پاسخ:
    سلام
    لطف دارید
    یاعلی
  • رامین مددلو
  • سلام برادر محمد
    نمی خواهی مهمانمان کنی به داستان هایت؟
    چه قبلی ها و چه امروزی ها (البته اگر باشند)
    پاسخ:
    سلام رامین جون
    داداش اون موقع تو بودی و لطفت بر ما بسیار بود و داستانام رو تایپ می کردی اما الان کسی رو ندارم!
    خودمم که می دونی سرعت تایپم افتضاحه
    داستان ها همینطور توی دفترچه هام داره خاک می خوره

    چاکریم 
    یاعلی
  • کسی که مثل هیچ کس نیست...
  • سلام

    یک سوال :

    شما تو کتابستان دقیقا چه کار می کنید؟

    کتاب میخونید؟

    کتاب می فروشید؟

    کافه کتاب دارید؟

    به غیر از جمعی از رفقا که خودتان هستید برای بقیه که تازه میان هم برنامه ای دارید؟

    آیا آنجا خانم هم دارید؟؟؟؟!من چند بار خواستم بیام گفتم شاید...!

     

    در تهران بچه های بسیج یک کافه کراسه درست کردن که خیلی جای خوبیه فقط من هربار رفتم یشتر از 30 ثانیه نتونستم بمونم اونجا.خیلی مردونه ست!آدرسش خیابان انقلاب خیابان 16 آذر روبروی دانشکده پزشکی هست.

     

    قدیم ها یک کتاب فروشی هدهد در خیابان ادوارد براون برقرار بود که واقعا جای دوست داشتنی بود.اگه اونجوری باشید خیلی خوبه!حتی بهتر...

    الان سرچ کردم دیدم اونا هم وبلاگ داشتن مثل شما:

    http://hodhodbook.blogfa.com/

    ---------

     من اطلاع نداشتم در اراک هم بچه هایی هستن  که در زمینه ی طب فعالن.خوشحال میشم این چند روزی که اینجا هستم بتونم از نظرات و تجربیاتشون برای پایان نامم استفاده کنم.

     

     

    --------

    این فایل ها هم از استاد پناهیان هست.بی ارتباط با مطلبی که نوشتید نیست:

     

    http://zahra4759.persiangig.com/audio/%D9%85%D8%AB%D9%84%20%D8%A8%D9%82%DB%8C%D9%87%20%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%B4%20..%D9%85%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA%20%D8%A8%D8%A7%D8%B4.mp3/download

     

    http://zahra4759.persiangig.com/audio/%D8%B4%D9%85%D8%A7%20%D8%B1%D9%88%20%D8%A8%D9%87%20%D8%AE%D8%AF%D8%A7%20%D8%AD%D8%B1%D9%81%20%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D9%87%20%D8%A8%D8%B3%D9%87.mp3/download

     

    یاعلی

     

    پاسخ:
    سلام
    اینجا هم کتاب می خونیم هم میفروشیم هم در موردش بحث می کنیم
    دوست داشتیم کافه هم داشته باشیم  اما فعلا میسر نیست
    سعی میکنیم با اونهایی که تازه میان ، طرح رفاقت بریزیم و در مورد کتابایی که خوندن بحث کنیم و تو همون فضا کتاب های جدید بهشون معرفی کنیم . اگه دوست داشته باشن از طریق پیامک و ایمیل با هاشون در ارتباطیم.
    به وبلاگ هدهد سر زدم از فعالیتاشون چیزی ننوشتن
    خوشحال میشیم تشریف بیارید و راهنماییمون کنید.
    ممنون از فایلی که فرستادید
    یاعلی
    یــــا علــــــــی...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی