کتابستان اراک

فروشگاه کتاب کتابستان شعبه اراک

کتابستان اراک

فروشگاه کتاب کتابستان شعبه اراک

کتابستان اراک

تشنه ی کتاب که بودم ، وقتی در شهر می گشتم، با چراغ بودم یا بی چراغ ، جایی را نمی یافتم که سیرابم کنند.

اما یکسالی می شود که دوستان ، دور هم جمع شدند و سقاخانه بنا کردند و تشنگان را آب می نوشانند.

"کتابستان اراک" ، سقاخانه است. سقاخانه ای که با همت بنا شد و با تلاش به راهش ادامه میدهد.

سقاخانه ، "کتابستان اراک" است که مامن اهالی فرهنگ و ادب و هنر است.

هرگاه تشنه شدی یا خسته بودی و دنبال مامن می گشتی، به سقاخانه ی "کتابستان" سری بزن.

یاعلی

::
آدرس: اراک، خیابان خرّم، جنب هتل زاگرس

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندها

غروب جمعه...

جمعه, ۳ آبان ۱۳۹۲، ۰۴:۱۳ ب.ظ

سال هاست که یک خانه ی قدیمی  در خیابان راهزان اراک عصرهای جمعه میزبان دعای سمات است ، اما از وقتی مادر این خانه به آسمان سفر کرد غروب های این خانه دلگیر تر شده است.

تقدیم به صاحب الزمان:

باز جمعه رسیده بود و دلم به هوای تو بال و پر می زد

لحظه های غروب بود و غمت به من بیقرار سر می زد

من دوباره به راه افتادم، سمت آن خانه ای که ابری بود

اهل آن آشنای بارانند، پهن شد سفره ی "سمات"ش زود

روضه آنجا همیشه وقت غروب، جوری انگار مادری میشد

در فضا عطر یاس می پیچید، صحبت از آتش و دری می شد

مادر خانه را شنیدم که، بانویی اهل اشک و غم بوده

سالیانیست سایه مادر از سر  خانواده کم بوده

جمعه بود و غروب، میگفتم... چشم ها خیس و اشک ها جاری

روضه خوان از نبود تو میگفت: "بی تو دنیا شده گرفتاری"

جمعه ها در غروب می مردند، غربت جمعه ها مرا می کشت

عصر ها نا امید از آمدنت، روضه های شما مرا می کشت

شعر از مهدی گازرانی

یاعلی

  • محمد گازرانی

حیران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی