از دیار حبیب
کتابی که که سید مهدی شجاعی عزیز در رابطه با پیر غلام اباعبدلله، حبیب بن مظاهر، نوشته است که خواندنش این روزها حال و هوای آدم را عوض میکند:
یادداشتهای بنده از این کتاب:
ازدیار حبیب
مهدی شجاعی
نیستان
چاپ 13
ص20 نکند سگ تعلق پایش را گرفته؟
36 ماه نیز از نمایش نیم چهره ی خود بخل می ورزید
39 ماه همچنان گرفته و غمگین از لا به لای ابر ها سواران را می پایید
43 ماه چند شبه در گیرو دار با ابر های سیاهی است که هر لحظه او را سخت تر احاطه می کنند و خراش بر چهره اش می اندازند
45 مادرم به عزایم بنشیند اگر ابر چنین خیالی لحظه ای در آسمان دلم ظاهر شود
59 هیچ کس تا از زیر قرآن چشم امام رد نشود پا به میدان نمی گذارد
60 پیکر حبیب یک مثنوی رشادت صفین است.
(حبیب یه تنهایی یک شاهنامه است)
61 شما اگر چه زیادید و مجهزید اما همه تان سیاهی لشکرید!
...................................................
یاعلی
محرم دو سال پیش خوندمش هدیه خود امام حسین بود!
من این عبارتشو دوست دارم:
ص23: مرا هم باخود ببرحبیب!
مرا هم باخود ببر حبیب!
یاعلی