کتابستان اراک

فروشگاه کتاب کتابستان شعبه اراک

کتابستان اراک

فروشگاه کتاب کتابستان شعبه اراک

کتابستان اراک

تشنه ی کتاب که بودم ، وقتی در شهر می گشتم، با چراغ بودم یا بی چراغ ، جایی را نمی یافتم که سیرابم کنند.

اما یکسالی می شود که دوستان ، دور هم جمع شدند و سقاخانه بنا کردند و تشنگان را آب می نوشانند.

"کتابستان اراک" ، سقاخانه است. سقاخانه ای که با همت بنا شد و با تلاش به راهش ادامه میدهد.

سقاخانه ، "کتابستان اراک" است که مامن اهالی فرهنگ و ادب و هنر است.

هرگاه تشنه شدی یا خسته بودی و دنبال مامن می گشتی، به سقاخانه ی "کتابستان" سری بزن.

یاعلی

::
آدرس: اراک، خیابان خرّم، جنب هتل زاگرس

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندها

۳۳ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

۰۳
خرداد

پارسال چنین روزی روز پنجم شعبان قم روبروی ضریح حضرت معصومه شعری در رثای حضرت سجاد به ذهنم خطور کرد یک ترکیب بند که فقط یک بند شد! و از شعری که دیشبش حاج محمود کریمی خوانده بود الهام گرفته بودم تا به حال نه بر آن افزوده ام نه اصلاحش کرده ام خام خام است اما به دلم افتاد که امروز بگذارمش روی وبلاگ جانم به فدای امام سجاد به امید کارگری در ساخت بقیع:

سر در خانه شلوغ است که قرآن آمد

معنی ناب کرم حضرت احسان آمد

تا که احسان حسینی به همه فاش شود

صف کشیدند گدایان و بوی نان آمد

سجده ای کرد پدر بر سر سجاده و بعد

باز هم نام علی بر لب ایشان آمد

پسرانش همه نام پدرش را دارند

دومین بار در این خانه علی جان آمد

پدرت خواست که این خاک حسینی باشد 

بی سبب نیست تو را مادر از ایران آمد

شیعه زنده است به آن خطبه ی غرای شما

شیعه زنده است علی جان به دعاهای شما

مهدی کازرانی

  • محمد گازرانی
۱۳
ارديبهشت

فردا ۱۵ رجب روز وفات حضرت زینب است البته شاید بهتر باشد بگوییم شهادت...

خدا را شکر پرچم عزای بی بی در همه جا برپاست انشالله با نابودی داعش و تکفیری ها همه به زیارتشان نائل شویم و توی این شب ها به یاد همه شهدایی که در سوریه و عراق و یمن و... غریبانه کشته می شوند باشیم شهدای ایرانی،شهدای افغانستانی،عراقی و همه شهدا تا آن ها هم به یاد ما باشند شعری که چند ماه پیش تقدیم به حضرت زینب کرده بودم را میگذارم باشد که مقبول نظرشان بیفتد انشالله:


آن بانویی که آمد و از این جهان گذشت

فضلش نهفته ماند چرا که نهان گذشت

بی اذن او اگر چه بهاری نیامده است

عمرش ولی تمام میان خزان گذشت

داغ رسول و فاطمه در کودکی رسید

او سربلند گشت و ازین امتحان گذشت

مادر که رفت ام ابیهای خانه شد

مادر که رفت سخت به زینب زمان گذشت

حالا دوباره شب شد و تشییع پیکری

از خاطرش که خاطره ها بی امان گذشت

با خود به فکر رفت پدر مثل شمع بود

آرام گریه کرد و چو آب روان گذشت

حالا رسیده است کفن ها به آخرش 

آری چه قدر زود زمان ناگهان گذشت

با گریه گفت لحظه آخر حسن حسین

لا یوم مثل یومک؛ روز و شبان گذشت

آخر رسید وقت وداع و کفن نبود

آخر رسید ظهر و زمان اذان گذشت

در راه پیر عشق به یک صبح تا به عصر

زینب هم از جوانی و هم از جوان گذشت

آخر بلند مرتبه شاهی ز صدر زین 

افتاد بر زمین ولی از آسمان گذشت

آری صدای مادرش از سمت جنت است:

منت گذاشتی قدمت از جنان گذشت

 با گریه آه می کشد ای وای دخترم!

از پیش جسم زخمی تو قد کمان گذشت...

مهدی کازرانی

  • محمد گازرانی
۲۱
فروردين

خواستند از تو بگویند شبی شاعر ها

عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد


امشب شب ولادت حضرت زهرا بود مادری که طبق روایات حقیقت لیلة القدر است "و ما أدراک ما لیلة القدر" پس در اینکه کنه وجودی حضرت زهرا را نمیشود شناخت شکی نیست این از این!

  • محمد گازرانی
۱۵
فروردين

الحمدلله امروز رزقم زیاد بود، سه نوبت در سه مجلس جداگانه دل سیر برای بانو ام البنبن اشک ریختم؛ الان هم آمدم میان یادداشت های خیلی قدیم م پرسه بزنم، اولین صفحه ای را که باز کردم متنی بود از رضای امیرخانی عزیز در مورد حضرت ماه، قمر منیر بنی هاشم، خیلی زیبا بود، تقدیمش می کنم به مادرش، ام البنین.

سرلوحه‌ی شصت و چهارم: دیگرگونه شیری... 


1
عرب شیر را به هیبت‌های گونه‌گون دیده است. وهمِ صحرا درنده‌گان بی‌شماری را بر چشمان خاک‌آلوده‌ی بادیه‌نشینان پدیدار کرده است. شیر را گفته است: اسد، که چشم‌ها نه در بیابان که در آسمان نیز ورا دنبال کرده است. حیدر، صفدر، غضنفر که شیرِ بیشه‌گی گفته‌اندش، قسوره، لیث که درنده‌اش گفتند، حارث، دلهاث که جری‌ گفته‌اندش، ضیغم، هزبر که شاید معرب هژبر باشد.
و میانِ این همه شیر، از شیری نام برده است که همه‌ی شیران از او می‌گریزند و ادق و اصح این است که جمله‌ی درنده‌گان به واسطه‌ی هیبت و خشمی که در چشمِ اوست، از او دوری می‌کنند... عباس!
و ماهِ آسمان‌ها را در زمین عباس می‌نامیدند...

  • محمد گازرانی
۲۵
آذر

جای همه دوستان کتابستانی خالی ایام اربعین عراق نایب الزیاره بودیم بزرگترین اجتماع جهان را باید بودید و از نزدیک میدیدید واقعا وصف نکردنی است

راستش رفقا وقتی میدیدم عراقی ها همه زندگیشان را -حداقل برای همین چند روز-  گذاشته اند پای امام حسین فکر میکردم که ما چقدر عقبیم!

نجف که بودیم یک نفر ما را به خانه اش برد و دو روز جلوی ما خم و راست شد وقتی شغلش را پرسیدیم گفت:پلیس است! راستش وقتی یک لحظه در آن هیبت پلیس های عراق تصورش کردم خجالت کشیدم! خلاصه خیلی خوش گذشت

وارد ایران که شدیم دیدیم تاکسی ها دو برابر میگیرند!

قیمت اتوبوس ها پنج برابر شده!!!

واقعا ما چقدر عقبیم رفقا خدا با ما عهد نبسته که ایران برای همیشه مرکز شیعه باشد شاید عراق از ما سبقت بگیرد تا دیر نشده باید بجنبیم و باید از خودمان هم شروع کنیم به قول آیت الله بهجت:«اگر هرکس خودش را اصلاح کند عالم اصلاح میشود»

و نکته آخر آنکه امروز این حرف خمینی کبیر را بهتر میفهمم که گفت:«بکشید ما را ملت ما بیدار تر میشود» هر چه داعش و این گروهک ها تهدید کردند امسال جمعیت بیشتر شد

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست

این چه شمعیست که جانها همه پروانه اوست

کربلا




  • محمد گازرانی
۰۵
آذر

روز های اول صفر است روزهای ورود کاروان اسرای کربلا به شام خیلی روزهای سختی بود برای اهل بیت این روزها تا جایی که وقتی از امام سجاد پرسیدند: کجا بیشتر به شما سخت گذشت؟ سه مرتبه نام این شهر را آورد علاوه بر این،ایام شهادت نازدانه سه ساله ابا عبدالله حضرت رقیه(س) هم همین روزهاست

چند روز پیش داشتم صائب میخوندم این بیت را دیدم که احساس میکنم مناسب همین روزهاست:


جز قطره های آبله ی پای رهروان

لب تشنگی زخار مغیلان که می برد؟

التماس دعا

  • محمد گازرانی
۱۸
آبان
شاید به دلیل شلوغ بودن سر یا شیدا بودن دل یا هر دلیل دیگری توفیق پیدا نکردیم که دهه اول محرم مطلبی روی وبلاگ بگذاریم با عرض پوزش حالا میخواهم قضایش را به جا آورم:

امسال دهه اول را کامل تهران بودم مثل هر سال پر شور برگزار میشد به هیئت های مختلفی سر زدم
همه خوب بود همه بوی اباعبدالله را می داد راستش این روزها زیاد از خطبا میشنوم که "انگلیس و به طور کلی استعمار حالا که نتوانسته حسین را از ما بگیرد میخواهد از درون کاری کند و عزاداری ها را مثلا بی محتوا کند" اما من فکر میکنم در عین اینکه نباید دشمن را دست کم گرفت ما آنها را زیادی جدی گرفته ایم اصلا ذکر حسین یعنی ذلت ناپذیری یعنی هیهات منا الذلة یعنی...
به قول شیخ حسین انصاریان :"ما سوختیم امام حسین را از کسی میشود گرفت که نسوخته باشد" پروانه را هرچه هم از شمع جدا کنی آخر خودش را میسوزاند 
امسال یک توفیق دیگر هم دست داد و آن اینکه ظهر عاشورا بین دسته های عزاداری بازار تهران باشم دسته های عزاداری خیلی با عظمت بود فکر میکنم طی این سالها ما خیلی هیئت ها را برده ایم داخل حسینیه. باید کمی هم به بیرون آمدن عادت کنیم 
هر سال که میگذرد بیشتر پی  میبرم به این حکمت که:
ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا
مهدی کازرانی
  • محمد گازرانی
۱۸
شهریور

دوست خوبم "امیر محمد اسماعیلی" دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه امام صادق اهل قلم و نویسندگیه این قطعه رو هم در وصف امام رئوف نوشته که دیدم قشنگه و مناسب این ایام امیدوارم لذت ببرید:

  • محمد گازرانی
۲۱
مرداد
تا نگاهی به حال ما کردی
از همه جز خودت جدا کردی
این اسیر الی الابد را باز
کفتر جلد آن سرا کردی
نام صحن و سرا میان آمد
در دلم غربتی به پا کردی
حرم تو خراب نیست حسن!
که تو بر مادر اقتدا کردی
قبرک فی قلوب من والاک
در دل ما حرم بنا کردی
زیر این آفتاب ماندی تا
این حرم را چو کربلا کردی
ای کریمی که از کراماتت
دل سنگ مرا طلا کردی
دست ما را رها مکن از لطف
که به دامانت آشنا کردی

مهدی کازرانی(حیران)

  • محمد گازرانی
۲۱
خرداد

کم کم شعبان دارد به نیمه می رسد روز ولادت امام زمان که امسال جمعه هم هست خیلی دلم هوای کربلا رو کرده خیلی از بچه ها رفتند کربلا این روز ها نبود آقا رو حس میکنم خصوصا این چند روز که گروه داعش آمده به عراق نگرانم برای کربلا برای زائرای پیاده خدا همه این تروریست ها و تکفیری ها رو نابود کنه احساس میکنم ظهور داره نزدیک میشه و میترسم روزی که آقا می آید من را نخواهد... اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم إن لم تکن غفرت لنا فیما مضی من شعبان فاغفر لنا فیما بقی منه

  • محمد گازرانی
۱۳
ارديبهشت

گرفته جان نفسم در ثناى حضرت هادى

دُر سخن بفشانم به پاى حضرت هادى

نداشت طوطى جانم هنوز لانه به جسمم

که بود مرغ دلم آشناى حضرت هادى

صفا و مروه کجا و حریم یوسف زهرا

صفاست در حرم با صفاى حضرت هادى

مقربان الهى فرشتگان بهشتى

کشند منت لطف و عطاى حضرت هادى

  • محمد گازرانی
۱۸
فروردين

ایام فاطمیه هم تمام شد خدا کند فاطمیه را در هیاهوی عید گم  نکرده باشیم:


اگرچه شمعی و از سوختن نپرهیزی


نبینم ات که غریبانه اشک می ریزی!


هنوز غصه خود را به خنده پنهان کن!


بخند! گرچه تو با خنده هم غم انگیزی


خزان کجا، تو کجا تک درخت من! باید


که برگ ریخته بر شاخه ها بیاویزی


 درخت، فصل خزان هم درخت می ماند


تو " پیش فصل" بهاری نه اینکه پاییزی


 تو را خدا به زمین هدیه داده، چون باران


که آسمان و زمین را به هم بیامیزی


 خدا دلش نمی آمد که از تو جان گیرد


وگرنه از دگران کم نداشتی چیزی


فاضل نظری

  • محمد گازرانی
۲۴
اسفند

امشب به یاری حضرت حق، محضر دو بزرگوار رو درک کردم:
یکی حضرت آیت الله امجد که واقعا یکه!
و دیگری سید مهدی میرباقری.
اگه قسمت باشه چکیده ی فرمایشاتشون رو براتون می نویسم:

آیت الله امجد:

  • من برای همه ی کسایی که بهم تهمت زدن و بد قضاوت کردن و... دعا می کنم و طلب مغفرت دارم. اما به همه بگید، توی اینترنت پخش کنید که همه ی حرف امجد اینه: " از مردم دست گیری کنید. و اگه نمی تونید دست گیر باشید حداقل پاگیر نباشید.همین."
  • اسلام از تو نه کربلا رفتن میخواد و نه زیارت نه هیچ چیز دیگه، یه مکه میخواد که اونم میتونی یه کاری کنی هیچ وقت مستطیع نشی و نری. اونچه که اسلام از تو میخواد کمک به مردمه، همین. اگه کربلا بری ، زیارت بری، خیلی خوبه ها اما کمک به مردم یادت نره.


استاد مهدی میرباقری:

  • حضرت رضا فرمودند در آیه ی "لتسئلن یومئذ عن النعیم" (تکاثر 8) مراد از "النعیم" آب و غذا و خوراک و سایر نعمت های مادی دنیوی نیست. برای کریمی مثل خداوند زشت است که بخواهد از مهمانانش در مورد آب و غذایشان سوال و جواب بخواهد. منظور از "النعیم" ولایت اهل بیت است. ولایت. هر چه در سایه ی ولایت آمد بهشتی و اخروی است و هرچه خارج از ولایت باشد دوزخی و دنیوی است.

...

یاد این دو بیت افتادم:

کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی/نگاه دار دلی را که برده ای به نگاهی
چو در حضور تو ایمان و کفر یکسان است/چه دوزخی چه بهشتی چه طاعتی چه گناهی؟

...

استاد ادامه دادن:

  • معصوم فرمودند در آیه ی "حبب الیکم الایمان... و کره الیکم الکفر و الفسوق و العصیان..." (سوره مبارکه حجرات آیه 7 ) مراد از "ایمان" حضرت مولا امیرالمومنین هستند و مراد از کفر و فسوق و عصیان آن ها هستند که خود میدانید.

....
لعن الله قاتلی فاطمه الزهراء

  • محمد گازرانی