کتابستان اراک

فروشگاه کتاب کتابستان شعبه اراک

کتابستان اراک

فروشگاه کتاب کتابستان شعبه اراک

کتابستان اراک

تشنه ی کتاب که بودم ، وقتی در شهر می گشتم، با چراغ بودم یا بی چراغ ، جایی را نمی یافتم که سیرابم کنند.

اما یکسالی می شود که دوستان ، دور هم جمع شدند و سقاخانه بنا کردند و تشنگان را آب می نوشانند.

"کتابستان اراک" ، سقاخانه است. سقاخانه ای که با همت بنا شد و با تلاش به راهش ادامه میدهد.

سقاخانه ، "کتابستان اراک" است که مامن اهالی فرهنگ و ادب و هنر است.

هرگاه تشنه شدی یا خسته بودی و دنبال مامن می گشتی، به سقاخانه ی "کتابستان" سری بزن.

یاعلی

::
آدرس: اراک، خیابان خرّم، جنب هتل زاگرس

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پیوندها

۴۹ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

۲۰
تیر

سال اول که وارد دانشگاه شدم  ، برای نشریه دانشگاهمان یک داستان نوشتم، اما انقدر سطح داستان را پایین دیدم که اصلا به سردبیر تحویلش ندادم ، اما سردبیر که از ماجرا بو برده بود انقدر اصرار کرد که آخر داستان را از چنگم در آورد.داستانم که چاپ شد خیلی ذوق کرده بودم  ، آخر اولین بار بود که یک نوشته از من چاپ میشد اما از سر غرور یا هر چیز دیگر، اصلا خوشحالیم را بروز ندادم!

یکی دو ماهی گذشته بود که از نا کجا آباد به من زنگ زدند ، تلفن را جواب دادم:

الو سلام ، بفرمایید

سلام ، آقای گازرانی؟

بله ، بفرمایین.

از جشواره نشریات دانشجویی مزاحمتون میشم ، شما رتبه ی اول داستان نویسی رو توی کشور کسب کردید و به اردوی ساری دعوت شدید. میتونید تشریف بیارید؟

  • محمد گازرانی
۲۰
تیر

محمد حسین مرادی از بچه های دست به قلمه که خودش فکر میکنه توی شعر به اندازه نثر  موفق نیست، محمد حسین دبیرستان نمونه درس خونده و حالا هم رفته تهران و برای خودش علوم سیاسی می خونه.

خیلی شدید ، شعر های محسن رضوانی رو دوست داره و خیلی شدیدتر  شخصیت این شاعر رو دوست داره که هر کس یکی دو بار رضوانی را دیده باشه به محمد حسین حق میده .

محمد حسین یه وبلاگ داره که در نوع خودش جالبه، اگه دوس داشتی بهش سر بزنی اسم وبلاگش اسرابه ، "اسراب" یعنی دسته ای از پرندگان.اگرم دوس داشتی خودش رو ببینی ،این روزا محمد حسین زیاد به ما سر می زنه شمام بیاید تا دور هم باشیم ، بهتون قول میدم خوش بگذره.

  • محمد گازرانی
۲۰
تیر

دو قدم بالا تر از کتابستان، حرم مطهر امامزادگان واجب التعظیمی است که همیشه منشاء خیر و برکت اراک بودند و هستند ، از برکات جدیدشان برای کتابستانِ ما این بود که در نماز جماعتهای آنجا با جوانی آشنا شدیم که اهل قلم است ، شعر هم می گوید ، کارش آنقدر درست است که در کودکی هایش شعرهایش را "مجله ی سلام "چاپ می کرده است.

امین شمسی دو تا وبلاگ دارد که بد نیست سری بهشان بزنی:

  • محمد گازرانی
۱۹
تیر

1.چرا فرهنگ کار جمعى در جامعهى ما ضعیف است؟ این یک آسیب است. با اینکه کار جمعى را غربىها به اسم خودشان ثبت کردهاند، اما اسلام خیلى قبل از اینها گفته است: «تعاونوا على البرّ و التّقوى»، یا: «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا». یعنى حتّى اعتصام به حبلاللّه هم باید دستهجمعى باشد؛ «و لا تفرّقوا».

  • محمد گازرانی
۱۹
تیر

هاروکی موراکامی، بی شک از نویسندگان خوب ژاپن است. نویسنده ای که قالب های عادی را شکسته و ذهنش را رها کرده است. او را گوشه گیرترین انسان جهان نیز توصیف کرده اند. کتاب کافکا در کرانه، انگار جورچینی است که سازنده اش با شیطنت قطعاتی از آن را پنهان کرده تا خواننده به جستجویش رود. پنداری که معمای ذن است، پرسشی است بی پاسخ… انگار الهامی است که با موسیقی و ورزش آمیخته است....

کافکا در کرانه

  • محمد گازرانی
۱۸
تیر

اواخر سال ۱۳۹۰ ایران از جانب اتحادیه اروپا تحریم نفتی می شود و درآمد نفتی اش به مرور کم می شود. در این بین ارز نیز دچار تحولات شگرفی می شود. قیمت مواد اولیه محصولات  به یک باره افزایش میابد. در نتیجه و به دنبال این تغییر قیمت دارو، مواد غذایی، قطعات خودرو، کاغذ، سموم کشاورزی و… نیز افزایش میابد.

محمدرضا رضاپور، که تا پیش از این در یک مجله فرهنگی مشغول به کار بود، به علت افزایش قیمت کاغذ و تعطیلی دفتر آن مجله، بیکار می شود. او برای اینکه ابعاد تاثیر این اتفاقات را دریابد، سفر خود را به شهرهای مختلف ایران آغاز می کند که نتیجه آن مستند «نبرد خاموش» شده است.

نبرد خاموش


  • محمد گازرانی
۱۸
تیر

مأمور سیگاری خدا
محسن حسام مظاهری
انتشارات افق
===============
تاکسی نوشتی ست پیرامون اتفاقاتی که در هنگام تاکسی سواری هایش آنها را ثبت و ضبط کرده است و با قلم روان روی کاغد آورده است. 
به نظر شخصی ام دیالوگهای راننده های تاکسی از همه جذاب تر است.
===============
یکی از تاکسی نوشتها:
از سیدخندان تا میرداماد

دی 88
مامور سیگاری خدا


  • محمد گازرانی
۱۸
تیر

1.

وقتی خبر "رو نمایی و نقد کتاب کلت 45" را در "کافه کراسه" ی خیابان ابن سینا شنیدم ، خوشبختانه تهران بودم اما متاسفانه خیلی سرم شلوغ بود ، تلفن را برداشتم و تمام کارهایم را کنسل کردم ، نمی دانم آن روز از نظر مالی چقدر ضرر کردم ، اما ارزشش را داشت، به هر حال یکی از هم شهری هایم در معرض نقد غریبه ها بود!

کلت45

  • محمد گازرانی
۱۸
تیر

سال 86 بود که هنوز سراغ بیزینس کتاب!! نرفته بودیم و علاقه ای داشتیم وافر به نمایشگاه کتاب تهران. به نحوی که سالهای پیشین آن و یکی دو سال بعد آن جزو سفرهای واجبم بود...

رزیتا خاتون

  • محمد گازرانی
۱۳
تیر
حضورِ
استاد هوشنگ مرادی کرمانی؛
خالق ِ «قصـــه های مجـــید»
در
کافه کتاب پرچین
جمعه 1392/4/14
ساعت 18
کسب اطلاعات بیشتر: 0861.2246063
رایــــگان

  • مسئول کتابستان